جدول جو
جدول جو

معنی نوین - جستجوی لغت در جدول جو

نوین
(پسرانه)
تازه، جدید، تازه، جدید
تصویری از نوین
تصویر نوین
فرهنگ نامهای ایرانی
نوین
تازه، نو
تصویری از نوین
تصویر نوین
فرهنگ فارسی عمید
نوین
(نَ / نُ)
منسوب به نو. جدید. بدیع. (یادداشت مؤلف) ، خوبترین از هرچیزی. (ناظم الاطباء). رجوع به نو شود
لغت نامه دهخدا
نوین
(یَ)
کلمه ترکی مغولی است و به صورتهای نویان، نویین، نوئین، در فارسی به کار رفته است. رجوع به نویان شود: پسران و امرای بزرگ و نوینان و هزاره و صده و دهه را مرتب و مبین کرد. (جهانگشای جوینی). به وقت مراجعت ایشان پسران و نوینان و امرارا فرمود تا... (جهانگشای جوینی). چه هر ولایتی نوینی داشت و هر شهری را امیری بود. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
نوین
(یِ)
دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج، در 12 هزارگزی جنوب غربی رزاب و یک هزارگزی جنوب رود خانه اورامان، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 360 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و میوه ها و لبنیات، شغل مردمش زراعت و کرایه کشی و گله داری و کرباس بافی و شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
نوین
جدید، بدیع، خوبترین از هر چیزی
تصویری از نوین
تصویر نوین
فرهنگ لغت هوشیار
نوین
((نَ یا نُ))
تازه، نو
تصویری از نوین
تصویر نوین
فرهنگ فارسی معین
نوین
جدید، مدرن
تصویری از نوین
تصویر نوین
فرهنگ واژه فارسی سره
نوین
تازه، جدید، مدرن، نو
متضاد: قدیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوید
تصویر نوید
(پسرانه)
مژده و بشارت، مژده، خبرخوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوین
تصویر بوین
(دخترانه)
قانع (نگارش کردی: بون)، خوشبو (نگارش کردی: بویان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آوین
تصویر آوین
(دخترانه)
عشق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگین
تصویر نگین
(دخترانه)
گوهر قیمتی، سنگ روی انگشتر و جواهرات، سنگ قیمتی و زینتی که بر روی انگشتر گوشواره و جز آنها کار می گذارند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نورین
تصویر نورین
(دخترانه)
نور (عربی) + ین (فارسی) نورانی، نوری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوشین
تصویر نوشین
(دخترانه)
گوارا و شیرین، شیرین، خوشایند، دلپذیر، گوارا، خوش گوار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوید
تصویر نوید
مژده، بشارت، خبر خوش، مژدگانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویدن
تصویر نویدن
لرزیدن، جنبیدن
زاری کردن، نالیدن، برای مثال کنون زود پیرایه بگشای و رو / به پیش پدر رو به زاری بنو (فردوسی - ۱/۲۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشین
تصویر نوشین
شیرین، دلپسند، برای مثال لب نوشین، خواب نوشین بامداد رحیل / باز دارد پیاده را ز سبیل (سعدی - ۵۲) شفابخش، برای مثال دم نوشین عیسوی داری / زهر زرّاق مفتعل چه خوری؟ (خاقانی - ۸۰۱) گوارا، خوش گوار، برای مثال به جوی اندرون آب نوشین روان شد / از این عدل و انصاف نوشیروانی (فرخی - ۳۹۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوین
تصویر جوین
چیزی که از جو تهیه شده باشد، نان جو، جوینه، برای مثال جوینی که از سعی بازو خورم / به از میده بر خوان اهل کرم (سعدی۱ - ۱۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشین
تصویر نشین
نشستن، نشسته در جایی، پسوند متصل به واژه به معنای ساکن مثلاً دل نشین، بالانشین، کرایه نشین، در علم زیست شناسی پوست و گوشت درون مقعد، سوراخ مقعد، ته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگین
تصویر نگین
آنچه بر روی انگشتری نصب کنند، برای مثال نگین تویی و چو انگشتری ست ملک جهان / بها و قیمت انگشتری بود ز نگین (امیرمعزی - ۵۵۷)، سنگ قیمتی و گوهر که بر روی چیزی نصب کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویان
تصویر نویان
شاهزاده، پادشاه زاده، امیر، فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنوین
تصویر تنوین
در دستور زبان عربی، دو فتحه، دو کسره و دو ضمه که در آخر برخی کلمات عربی درمی آید و با صدای ین، ین و ن تلفظ می شود مثلاً عالماً، عامداً، واقعاً
تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است مثلاً زباناً، جاناً، ناچاراً
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیین
تصویر نیین
نیی، آنچه از نی ساخته شده باشد، ساخته شده از نی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویین
تصویر نویین
نویان، شاهزاده، پادشاه زاده، امیر، فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوین
تصویر سوین
آوند، ظرف، کاسه، کوزه، دیگ، ظرف مخصوص آب خوردن سگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویس
تصویر نویس
پسوند متصل به واژه به معنای نویسنده مثلاً دعانویس، روزنامه نویس، نامه نویس، پسوند متصل به واژه به معنای نوشته شده مثلاً پاک نویس، چرک نویس
فرهنگ فارسی عمید
(صِ وَ)
تثنیۀ صنو است در حالت نصبی و جری. رجوع به صنو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نشین
تصویر نشین
سوراخ معقد، ته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوین
تصویر جوین
منسوب به جو، نان جوین
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوین
تصویر تنوین
منون کردن، نون ساکن که در آخر اسما خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوین
تصویر تنوین
((تَ))
دو زبر یا دو زیر یا دو پیش که به آخر کلمات عربی در حالت نصبی، جری و رفعی افزوده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوید
تصویر نوید
بشارت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نشین
تصویر نشین
قطب
فرهنگ واژه فارسی سره