جدول جو
جدول جو

معنی نویسی - جستجوی لغت در جدول جو

نویسی
(نِ)
به معنی نوشتن به صورت مزید مؤخر در این ترکیبات مستعمل است: تندنویسی. خفیه نویسی. خوش نویسی. دعانویسی. رقعه نویسی. روزنامه نویسی. رونویسی. نامه نویسی. و دیگر ترکیباتی که ذیل نویس آمده است. رجوع به هر یک از این ترکیبات در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نویسا
تصویر نویسا
نویسنده، آنکه کتاب، مقاله یا داستان می نویسد، دبیر، باسواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویس
تصویر نویس
پسوند متصل به واژه به معنای نویسنده مثلاً دعانویس، روزنامه نویس، نامه نویس، پسوند متصل به واژه به معنای نوشته شده مثلاً پاک نویس، چرک نویس
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
دختر دختر (؟). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر در 20 هزارگزی راه شوشتر به مسجدسلیمان با 350 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
دهی است از دهستان وزوا بخش دستجرد شهرستان قم در 22 هزارگزی شمال غربی دستجرد، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 1194تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و میوه، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
مؤلف صبح گلشن او را شاعری دشوارپسند توصیف کرده و آرد: ’دیوان مختصرش متضمن بیست و نه غزل... و هر غزلش به التزام مالایلزم ترک حرفی از حروف تهجی و جمل دریکی از مطابع شهر لکهنو در سنۀ سبع و ستین از ماءهثالث عشر مطبوع گشته’ و از ابیات متروک الالف اوست:
صد شکر که شد دولت وصل تو میسر
گردید ز خورشید رخت دیده منور
در نظم نویدی نبود هیچ قصوری
بشکست ز در سخنش قیمت گوهر.
رجوع به صبح گلشن ص 567 و فرهنگ سخنوران ذیل عنوان نویدی لکهنوئی شود
از مردم گیلان است و در قرن دهم می زیسته و نویدی تخلص می کرده است و به عهد سلطنت اکبر پادشاه به هندوستان مهاجرت کرده است، او راست:
ای دلم دور از تو در آتش دو دیده خون فشان
بی توام در آتش و آب آشکارا و نهان.
رجوع به صبح گلشن ص 569 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
(نُ وَی ی)
احمد بن عبدالوهاب بن محمد بن عبدالدائم بن منجی بکری قرشی کندی، ملقب به شهاب الدین و معروف به نویری کندی، از علما و مورخان و خطاطان برجستۀ مصر است. به سال 677 هجری قمری در قریۀ نویره از قراء صعید ادنی در مصر تولد یافت و به سال 732 یا 733 درگذشت. از تألیفات اوست: کتاب نهایهالارب فی فنون الادب در 30 جلد. (از ریحانه الادب ج 4 ص 253). و رجوع به الدررالکامنهج 1 ص 197 و کشف الظنون و قاموس الاعلام ج 6 ص 6424 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نویسنده. آنکه داند و تواند نوشت. که نویسد. (یادداشت مؤلف). رجوع به نانویسا و نیز رجوع به نویسائی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ سی ی)
نوعی از انگور سپید نیکو که در سرات خیزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
تیره ای از ایل ناصری از ایلات خمسۀ فارس. (جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(سِ وِ)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 158 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اخبار نویسی
تصویر اخبار نویسی
عمل اخبار نویسی
فرهنگ لغت هوشیار
نوشتن و امضا کردن نوشته ای برای تعهد انجام کاری. توضیح هنگام تشکیل شرکتها از کسانی که میخواهند شریک شوند دعوت میشود و هر یک از آنها بوسیله پذیره نویسی قسمتی ازسهام را قبول میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکنویسی
تصویر پاکنویسی
عمل پاکنویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزنامه نویسی
تصویر روزنامه نویسی
تهیه و نوشتن مقالات و اخبار و روزنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرون نویسی
تصویر بیرون نویسی
استخراج مطالب لازم از میان مطالب مشروح و مفصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رو نویسی
تصویر رو نویسی
عمل رونوشت برداشتن استنساخ کردن کپیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نام نویسی نوشتن نام داوطلب یا نام خود در دفتر یک بنگاه مدرسه سازمان و جز آن نام نویسی ثبت نام، کار کسی که نام کسان را در دفتر ثبت میکند، مدت زمانی که نام نویسی جریان دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده نویسی
تصویر ساده نویسی
قابل فهم و نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوارجه نویسی
تصویر اوارجه نویسی
عمل و شغل اوارجه نویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویس
تصویر نویس
بنویس، مینویسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویسا
تصویر نویسا
نویسنده: مقابل نا نویسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواسی
تصویر نواسی
انگور بیدانه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به سویس اهل سویس از مردم سویس، ساخته سویس تهیه شده در سویس: امتعه سویسی
فرهنگ لغت هوشیار
خویشپیر کسی که از پیش خود به دستگیری و پیری می رسد و پیر و راهنما ندارد منسوب به اویس، کسی که بدون شیخد و مرشد بمرحله کمال رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشنویسی
تصویر خوشنویسی
خوش خطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشنویسی
تصویر خوشنویسی
خطاطی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نام نویسی
تصویر نام نویسی
ثبت نام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازنویسی
تصویر بازنویسی
اصلاحیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نویسه
تصویر نویسه
الفبا، متن، وات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم نویسی
تصویر هم نویسی
مکاتبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نویسه
تصویر نویسه
وات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نویسش
تصویر نویسش
رسم الخط
فرهنگ واژه فارسی سره