جدول جو
جدول جو

معنی نویسندگی - جستجوی لغت در جدول جو

نویسندگی
(نِ سَ دَ / دِ)
کتابت. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوشتن. (آنندراج). تحریر. (ناظم الاطباء). ترسل. (یادداشت مؤلف) ، شغل نویسنده. عمل نویسنده. رجوع به نویسنده شود
لغت نامه دهخدا
نویسندگی
کتابت
تصویری از نویسندگی
تصویر نویسندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
نویسندگی
کتابت، منشیگری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریسندگی
تصویر ریسندگی
عمل ریسیدن، شغل و عمل ریسنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پویندگی
تصویر پویندگی
حالت و عمل پوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
شغل و عمل گوینده، گوینده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
کسی که کتاب، مقاله یا داستان می نویسد، دبیر، باسواد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ سَ دَ / دِ)
صفت و حالت بیوسنده. رجوع به بیوسنده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ زَ دَ / دِ)
نواختن ساز. (ناظم الاطباء). عمل نوازندۀ آلات موسیقی، خوشامدگوئی. مهربانی. (ناظم الاطباء). نوازشگری. مکرمت. ملاطفت:
به ساز جهان برد سازندگی
نوائی نزد جز نوازندگی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نِ نَنْ دَ / دِ)
نشیننده بودن. رجوع به نشیننده و نشسته شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پویندگی
تصویر پویندگی
حالت و چگونگی پوینده عمل پوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوسندگی
تصویر پوسندگی
چگونگی و حالت پوسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شویندگی
تصویر شویندگی
غسل و شستشوی
فرهنگ لغت هوشیار
سخنگویی نطق، خوانندگی (آواز) قوالی: مثل حافظ احمد قزوینی که در گویندگی طاق و در پیچش آواز و نمک خوانندگی شهره آفاق بود
فرهنگ لغت هوشیار
اولین قسمت دوره دوم دوران چهارم زمین شناسی (اولین قسمت هولوسن) بعبارت دیگر دوره هولوسن - که دومین دوره دوران چهارم است - با عصر نوسنگی آغاز میشود. عصر نو سنگی پس از دوره حجر قدیم است. در دوره نو سنگی خود را تراش و صیقل بدهد و ابزارهای ظریف سنگی بسازد. این عصر تا عصر پیدایش فلزات ادامه دارد: حجر جدید عصر حجر جدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
کسی که سواد نوشتن دارد، آنکه نوشتن تواند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
((نِ سَ دِ))
آن که می نویسد، کاتب، منشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
((یَ دِ))
سخن گویی، نطق، خوانندگی (آواز)، قوالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
کاتب، مؤلف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
Speakership
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
Author, Writer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
autor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
красномовство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
автор , писатель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
автор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
ораторское мастерство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
autor, pisarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
Redekunst
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
krasomówstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
autor, escritor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
autor, escritor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
autor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گویندگی
تصویر گویندگی
oratória
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نویسنده
تصویر نویسنده
автор
دیکشنری فارسی به اوکراینی