معنی نویسنده
نویسنده
((نِ سَ دِ))
آن که می نویسد، کاتب، منشی
تصویر نویسنده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نویسنده
نویسنده
نویسنده
کاتب، مؤلف
فرهنگ واژه فارسی سره
نویسنده
نویسنده
کسی که کتاب، مقاله یا داستان می نویسد، دبیر، باسواد
فرهنگ فارسی عمید
نویسنده
نویسنده
کسی که سواد نوشتن دارد، آنکه نوشتن تواند
فرهنگ لغت هوشیار
نویسنده
نویسنده
Author, Writer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نویسنده
نویسنده
autor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نویسنده
نویسنده
autor, escritor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نویسنده
نویسنده
autor, escritor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نویسنده
نویسنده
autor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نویسنده
نویسنده
autor
دیکشنری فارسی به لهستانی