فرمان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حکم. (اقرب الموارد) ، آنچه بگیرد غالب از مغلوب، یا آنچه حاکم بگیرد از کسی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آنچه نافر یعنی غالب در منافره از مغلوب و منفور بگیرد. و آنچه حکم بین دو تن متنافر بگیرد. (از متن اللغه)
فرمان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حکم. (اقرب الموارد) ، آنچه بگیرد غالب از مغلوب، یا آنچه حاکم بگیرد از کسی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آنچه نافر یعنی غالب در منافره از مغلوب و منفور بگیرد. و آنچه حکم بین دو تن متنافر بگیرد. (از متن اللغه)
غیرنافذ. (ناظم الاطباء) ، بن بست. بدون منفذ. که گذرگاه و منفذی ندارد. - سوراخ ناگذاره، سوراخی که بن آن بسته باشد و به سوی خارج راهی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). که بادرو و دررونداشته باشد. که از سوئی به سوی دیگر به هوا متصل نشود. (یادداشت مؤلف) : مشکاه، سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی. (منتهی الارب). - کوچۀ ناگذاره، کوچۀ بن بست که گذارگاه نداشته باشد. (ناظم الاطباء)
غیرنافذ. (ناظم الاطباء) ، بن بست. بدون منفذ. که گذرگاه و منفذی ندارد. - سوراخ ناگذاره، سوراخی که بن آن بسته باشد و به سوی خارج راهی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). که بادرو و دررونداشته باشد. که از سوئی به سوی دیگر به هوا متصل نشود. (یادداشت مؤلف) : مشکاه، سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی. (منتهی الارب). - کوچۀ ناگذاره، کوچۀ بن بست که گذارگاه نداشته باشد. (ناظم الاطباء)