جدول جو
جدول جو

معنی نوژان - جستجوی لغت در جدول جو

نوژان(دخترانه)
درخت صنوبر و کاج
تصویری از نوژان
تصویر نوژان
فرهنگ نامهای ایرانی
نوژان
فوژان، بانگ بلند، نعره، فریاد
تصویری از نوژان
تصویر نوژان
فرهنگ فارسی عمید
نوژان
رود با بانگ و سهم، (لغت فرس اسدی)، رودخانه ای است با نهیب و شور بسیار، (برهان قاطع) (آنندراج)، نام رودخانه است، (انجمن آرا) :
ما برفتیم و شده نوژان و کحلان پس ما
به شبی گفتی تو کش سلب از انقاس است،
منجیک (از لغت فرس)،
، فریاد و صدا و بانگ سهمناک را نیز گویند، (برهان قاطع) (آنندراج)، بانگی بود به سهم، (فرهنگ خطی)، بانگی باشدبه سهم و هیبت، (فرهنگ خطی)،
، غران (رود، سیل)، (یادداشت مؤلف)، رجوع به نوژیدن شود:
ما برفتیم و شده نوژان کحلان پس ما
به شبی گفتی تو کش سلب از انقاس است،
منجیک (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نوژان
نعره، فریاد، بانگ بلند
تصویری از نوژان
تصویر نوژان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوشان
تصویر نوشان
(دخترانه)
نوشنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
(دخترانه)
بانگ بزرگ، فریاد عظیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوران
تصویر نوران
(دخترانه)
نور (عربی) + ان (فارسی) ،مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)، نام روستایی در نزدیکی اردبیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوژان
تصویر بوژان
(پسرانه)
، نمو کردن، شکوفا شدن، بهخود بالیدن (نگارش کردی: بژان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روژان
تصویر روژان
(دخترانه)
روزها، روزان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
جنبیدن و تکان خوردن چیزی در جای خود مانند تکان خوردن آویز ساعت، تغییر پیوسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
بانگ بلند، نعره، فریاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوپان
تصویر نوپان
سبدی که از شاخه های بید می بافتند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موژان
تصویر موژان
ویژگی چشم زیبا و پرکرشمه، چشم خواب آلود، موجان برای مثال دو چشم موژان بودیش خوب و خواب آلود / بماند خواب و شد آن نرگسش که موژان بود (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویان
تصویر نویان
شاهزاده، پادشاه زاده، امیر، فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوغان
تصویر نوغان
پیلۀ کرم ابریشم، پردۀ نازکی که کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود می تند و در میان آن محصور می شود، پیله ها را به ترتیب مخصوصی گرم می کنند و می ریسند تا ابریشم به دست آید، بادامه، پله، فیلچه، پیله
کرم ابریشم، نوزاد کرمی شکل پروانه با بدنی استوانه ای و دارای حلقه که از برگ درخت توت تغذیه می کند و از پیلۀ آن الیاف ابریشمی تهیه می شود، دیوه، کرم پیله، کناغ، کرم بادامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوعان
تصویر نوعان
تکان خوردن شاخه
فرهنگ لغت هوشیار
کرم ابریشم. یا اداره نوغان. اداره ای که امور مربوط به تربیت کرم ابریشم و پیله را بعهده دارد
فرهنگ لغت هوشیار
مغولی میر، سردار، شاهزاده ایمر، فرمانده سپاه سردار. توضیح در عنوان سرداران مغول و ترک آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوپان
تصویر نوپان
سبدی که از شاخه های بید بافند
فرهنگ لغت هوشیار
شکرو جنبانگی نوانش جنبیدن چیزی در جای خود (مانند جنبیدن لنگر ساعت)، پایین و بالا رفتن: (نوسان نرخ ارز)، جنبش چیزی در جای خود:جمع نوسانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
فریاد، نعره، صدای بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موژان
تصویر موژان
موجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویان
تصویر نویان
مأخوذ از مغولی به معنای شاهزاده، امیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوغان
تصویر نوغان
((نُ))
تخم کرم ابریشم یا خود کرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوپان
تصویر نوپان
((نُ))
سبدی که از شاخه های درخت بید بافند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
((نَ وَ))
جنبش، حرکت، حرکت چیزی در جای خود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
نعره، فریاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
ارتعاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
Fluctuation, Oscillation, Volatility
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
flutuação, oscilação, volatilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluctuación, oscilación, volatilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
wahania, oscylacja, zmienność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
колебание , волатильность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
коливання , волатильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluctuatie, oscillatie, volatiliteit
دیکشنری فارسی به هلندی