درخت کاج، (ناظم الاطباء)، ناژ، ناژو، ناز، نوژ، نوز، رجوع به ناژ شود: زیب زمانه باد ز تاج و سریر تو تا هست زیب بستان از سرو و بید و نوچ، مجد همگر، ، در تداول، آلوده به چیزی چسبنده چون عسل و شیره، وزک ناک، چسبناک، چسبنده از مادۀ شیرین، چون آب قند یا شیرۀ انگور و مانند آن، (یادداشتهای مؤلف)
درخت کاج، (ناظم الاطباء)، ناژ، ناژو، ناز، نوژ، نوز، رجوع به ناژ شود: زیب زمانه باد ز تاج و سریر تو تا هست زیب بستان از سرو و بید و نوچ، مجد همگر، ، در تداول، آلوده به چیزی چسبنده چون عسل و شیره، وزک ناک، چسبناک، چسبنده از مادۀ شیرین، چون آب قند یا شیرۀ انگور و مانند آن، (یادداشتهای مؤلف)
کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، دوبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، کج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، برای مثال خویشتن را بزرگ پنداری / راست گفتند یک دو بیند لوچ (سعدی - ۱۷۸)
کسی که چشمش پیچیده باشد، کَژبین، دُوبین، چَپ چِشم، چِشم گَشته، کَج چِشم، کَج بین، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کِلیک، کَلاژ، کَلاژِه، کَلاج، اَحوَل، برای مِثال خویشتن را بزرگ پنداری / راست گفتند یک دو بیند لوچ (سعدی - ۱۷۸)
دهی است از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان، در 18 هزارگزی غرب گرگان، در دشت معتدل هوای مرطوب واقع است و185 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش برنج و غلات و لبنیات و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و گله داری و پارچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان سدن رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان، در 18 هزارگزی غرب گرگان، در دشت معتدل هوای مرطوب واقع است و185 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش برنج و غلات و لبنیات و توتون سیگار، شغل اهالی زراعت و گله داری و پارچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان مرکزی بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، در 6 هزارگزی شمال شرقی طرقبه و 3 هزارگزی شمال راه مشهد به طرقبه، در دامنۀ معتدل هوائی واقع است و 190 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، در 6 هزارگزی شمال شرقی طرقبه و 3 هزارگزی شمال راه مشهد به طرقبه، در دامنۀ معتدل هوائی واقع است و 190 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 5 هزارگزی شمال مشهد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 139 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و حبوبات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 5 هزارگزی شمال مشهد، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 139 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و حبوبات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
که به تازگی آن را از درخت یا بته باز کرده اند: خیار نوچیده. (یادداشت مؤلف). میوه و سبزی و گلی که تازه از درخت چیده باشند و هنوز باطراوت و شاداب و تر و تازه است
که به تازگی آن را از درخت یا بته باز کرده اند: خیار نوچیده. (یادداشت مؤلف). میوه و سبزی و گلی که تازه از درخت چیده باشند و هنوز باطراوت و شاداب و تر و تازه است
جوان نوخاسته. (غیاث اللغات) (از چراغ هدایت) (آنندراج). نوجوان. (فرهنگ فارسی معین). جوان. (ناظم الاطباء). غلام. (از منتهی الارب) ، خردسال. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود، شاگرد. مربّی ̍. (فرهنگ فارسی معین) ، در تداول پهلوانان و اهل زورخانه، شاگرد پهلوان. پهلوان تازه کار. پهلوان جوان در درجۀ دوم. (از یادداشتهای مؤلف). جوان ورزشکار کشتی گیر که در زورخانه تحت تعلیم قرار می گیرد و دورۀ شاگردی را نزد پهلوانی خاص میگذراند. (فرهنگ فارسی معین) : به دل گفت آنگه کک کوهزاد ندارم چنین نوچه هرگز به یاد. فردوسی. ، لوطیان جوان در درجۀ دوم. (یادداشت مؤلف) ، شاخ که از زمین بیرون زند و یا بر شاخی برزند بر درخت. (یادداشت مؤلف) ، قسمی توتون چپق. (یادداشت مؤلف)
جوان نوخاسته. (غیاث اللغات) (از چراغ هدایت) (آنندراج). نوجوان. (فرهنگ فارسی معین). جوان. (ناظم الاطباء). غلام. (از منتهی الارب) ، خردسال. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود، شاگرد. مربّی ̍. (فرهنگ فارسی معین) ، در تداول پهلوانان و اهل زورخانه، شاگرد پهلوان. پهلوان تازه کار. پهلوان جوان در درجۀ دوم. (از یادداشتهای مؤلف). جوان ورزشکار کشتی گیر که در زورخانه تحت تعلیم قرار می گیرد و دورۀ شاگردی را نزد پهلوانی خاص میگذراند. (فرهنگ فارسی معین) : به دل گفت آنگه کک کوهزاد ندارم چنین نوچه هرگز به یاد. فردوسی. ، لوطیان جوان در درجۀ دوم. (یادداشت مؤلف) ، شاخ که از زمین بیرون زند و یا بر شاخی برزند بر درخت. (یادداشت مؤلف) ، قسمی توتون چپق. (یادداشت مؤلف)