جدول جو
جدول جو

معنی نوزه - جستجوی لغت در جدول جو

نوزه
(نَ لَ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، در 23 هزارگزی شمال شرقی کدکن و 2 هزارگزی مشرق کال چوقکی، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 232 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نوزه
(زَ / زِ)
گریبان جامه. (جهانگیری) (رشیدی). رجوع به نوژه شود، نوج. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ناژ و نوژ و نازو شود
لغت نامه دهخدا
نوزه
کاج
تصویری از نوزه
تصویر نوزه
فرهنگ لغت هوشیار
نوزه
نوزده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوشه
تصویر نوشه
(دخترانه)
انوشه، جاوید، زنده، شاد، خوشحال، خرم، گوارا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر بهرام بهرامیان و خواهرنرسی پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوفه
تصویر نوفه
آمبیانس (Ambiance) یا نوفه در فیلم سازی به محیط صوتی و تصویری یک صحنه اشاره دارد که به خلق حال و هوا، جو و احساسات خاصی در بیننده کمک می کند. آمبیانس به عناصر مختلفی از جمله صداهای پس زمینه، نورپردازی، طراحی صحنه و حتی موسیقی متن بستگی دارد. ایجاد یک آمبیانس مناسب می تواند تأثیر قابل توجهی بر روی تجربه و احساسات بیننده داشته باشد.
عناصر کلیدی در ایجاد آمبیانس:
1. صداهای پس زمینه (Ambient Sounds) :
- صدای محیطی : شامل صداهای طبیعی یا مصنوعی است که در پس زمینه شنیده می شوند، مانند صدای باد، باران، پرندگان، صدای خیابان و غیره.
- موسیقی : استفاده از موسیقی متن مناسب می تواند به تقویت حس و حال صحنه کمک کند. موسیقی می تواند آرامش بخش، ترسناک، هیجان انگیز یا غم انگیز باشد.
- افکت های صوتی : استفاده از افکت های صوتی خاص برای تقویت یا ایجاد احساسات خاص در صحنه، مانند صدای در زدن، صدای قدم ها و غیره.
2. نورپردازی (Lighting) :
- نور طبیعی و مصنوعی : انتخاب نوع نورپردازی می تواند به شدت بر روی حال و هوای صحنه تأثیر بگذارد. نور گرم و نرم می تواند حس راحتی و آرامش ایجاد کند، در حالی که نور سرد و تند می تواند حس تنش و استرس را القا کند.
- کنتراست و سایه ها : استفاده از سایه ها و کنتراست بالا برای ایجاد حس درام و تعلیق.
3. طراحی صحنه (Set Design) :
- دکوراسیون : انتخاب دکوراسیون، رنگ ها و چیدمان صحنه ها می تواند به شدت بر روی حس و حال صحنه تأثیر بگذارد. استفاده از وسایل و عناصر بصری خاص برای ایجاد جو و فضای مورد نظر.
- لباس ها و گریم : انتخاب لباس ها و گریم مناسب برای بازیگران برای تقویت حس و حال صحنه.
4. تصویربرداری (Cinematography) :
- زاویه های دوربین : استفاده از زاویه های مختلف دوربین برای ایجاد احساسات و تمرکز بر عناصر خاص صحنه.
- حرکات دوربین : استفاده از حرکت های آرام و پیوسته برای صحنه های آرام و استفاده از حرکت های سریع و ناگهانی برای صحنه های هیجان انگیز.
نمونه ها و مثال ها:
- فیلم های ترسناک : در این ژانر از صداهای محیطی ترسناک، نورپردازی کم و سایه دار و موسیقی های تنش زا برای ایجاد حس ترس و اضطراب استفاده می شود. نمونه بارز آن فیلم `The Conjuring` است.
- فیلم های عاشقانه : استفاده از نورهای نرم و گرم، موسیقی های آرام و ملایم و صداهای طبیعی مانند صدای پرندگان یا جریان آب برای ایجاد حس عشق و آرامش. نمونه آن فیلم `La La Land` است.
- فیلم های علمی-تخیلی : استفاده از صداهای محیطی مصنوعی، نورپردازی های خاص و دکوراسیون های آینده نگرانه برای ایجاد حس آینده نگری و کشف ناشناخته ها. نمونه بارز آن فیلم `Blade Runner 2049` است.
نکات و تکنیک ها برای ایجاد آمبیانس مؤثر:
1. انتخاب صداهای مناسب : توجه به جزئیات صداهای محیطی و استفاده از آنها برای تقویت حال و هوای صحنه.
2. تجربه گرایی : آزمایش با نورپردازی، طراحی صحنه و موسیقی های مختلف برای یافتن ترکیب مناسب.
3. هماهنگی بین عناصر : اطمینان از هماهنگی بین تمامی عناصر آمبیانس برای ایجاد یک تجربه یکپارچه و متناسب.
آمبیانس نقش حیاتی در ایجاد حال و هوای صحنه ها دارد و می تواند تجربه تماشای فیلم را به شدت بهبود بخشد. توجه به جزئیات و هماهنگی بین عناصر مختلف، کلید ایجاد یک آمبیانس مؤثر و به یادماندنی است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از حوزه
تصویر حوزه
ناحیه، محدوده، قلمرو، حوزۀ علمیه
حوزۀ علمیه: محل آموزش علوم اسلامی مثلاً حوزۀ علمیۀ قم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوبه
تصویر نوبه
تب کردن یک روزدرمیان یا چندروزدرمیان، مالاریا، نوبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوزه
تصویر غوزه
غلاف پنبه که هنوز پنبۀ آن را درنیاورده باشند، غلاف و پوست دانه یا تخمدان بعضی گیاهان مانند خشخاش و شقایق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوده
تصویر نوده
نواده، نوه، فرزند زاده، برای مثال ای سر آزادگان و تاج بزرگان / شمع جهان و چراغ دوده و نوده (دقیقی - ۱۰۵)، نودره، فرزند عزیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوزه
تصویر بوزه
شرابی که از برنج، ارزن یا جو تهیه می شود، برای مثال ز دونان چون طمع داری کرم های جوانمردان / خرد داند که در عشرت شرابی ناید از بوزه (ابن یمین - مجمع الفرس - بوزه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوچه
تصویر نوچه
جوان، نوجوان، کنایه از پهلوان کوچک یا تازه کار، در ورزش ورزشکاری که در ورزش های باستانی زیر دست پهلوان بزرگ ورزش می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوزده
تصویر نوزده
عدد نوزده، نه به علاوۀ ده، «۱۹»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشه
تصویر نوشه
پادشاه جوان، جوان تازه داماد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوفه
تصویر نوفه
بانگ و فریاد، شور و غوغا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزه
تصویر روزه
مربوط به روز در ترکیب با عدد مثلاً دو روزه، یک روزه،
در فقه از اعمال مذهبی، به صورت خودداری از خوردن، آشامیدن و سایر اعمالی که برای روزه دار منع شده از طلوع صبح تا غروب آفتاب، صوم، روزه دار مثلاً امروز روزه بودم
روزه گشودن: روزه گشادن، کنایه از باز کردن روزه با خوردن غذا، افطار کردن
روزۀ مریم: روزۀ سکوت که حضرت مریم به آن مامور شد، خاموشی و سکوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزه
تصویر سوزه
تکه پارچه ای که زیر بغل پیراهن یا میان شلوار بدوزند، خشتک، خشتچه، تریز جامه، برای مثال پرزر و در گشته ز تو دامنش / خشتک زر سوزۀ پیراهنش (نظامی۱ - ۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
آنچه در مراسم سوگواری و عزاداری خوانده می شود، گریه و زاری و شیون بر مرده، مویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشه
تصویر نوشه
جاوید، پایدار، خوش و خرم و خوشبخت، کامران
نوش، گوارا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشه
تصویر نوشه
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، توبه، ترسه، قوس و قزح، سرگیس، درونه، تویه، سرکیس، تیراژی، سرویسه، قزح، سویسه، شدکیس، ایرسا، تیراژه، نوسه، کلکم، آلیسا، اغلیسون، آدینده، رخش، تربسه، کرکم، نوس، آژفنداک، آفنداک، تربیسه، آزفنداک، سدکیس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موزه
تصویر موزه
مکانی که آثار هنری، تاریخی و باستانی در آن نگه داری یا به معرض نمایش عمومی گذارده می شود
چکمه
فرهنگ فارسی عمید
(تَ زَ / زِ)
شکافته و چاک شده را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). شکافته و چاک زده. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
غلاف پنبه که پنبه از آن بر نیامده باشند میوه ناشکفته پنبه گندک. یا غوزه پنبه. پنبه ای که از پوست جدا نشده بیلم، غلاف و پوست بعضی گیاهان مانند شقایق خشخاش و غلاف خشخاش کوکنار. یا غوزه آب. حباب. یا غوزه نقره. مهره نقره قداس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوزه
تصویر فوزه
پیرامون دهان از جانب بیرون پوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزه
تصویر قوزه
نادرست نویسی غوزه چون غوزه پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوزه
تصویر لوزه
هر یک از دو برآمدگی بادام شکل درون گلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزه
تصویر توزه
پوست درخت خدنگ توز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوزه
تصویر حوزه
ناحیه، طرف
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته یک گردکان واحد جوز یک گردو. یا جوزه مطلقه. واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 418) یا جوزه ملکبه. واحد وزن معادل شش درخمی (رساله مقداریه ایضا) یا جوزه نبطیه. واحد وزن معادل یک بندقه و بقولی یک مثقال (رساله مقداریه. فرهنگ ایران زمین 4 -1: 10 ص 417)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوزه
تصویر زوزه
ناله و زاری سگ
فرهنگ لغت هوشیار
خودداری از خوردن و آشامیدن که مدت شرعی آن از طلوع صبح تا غروب آفتاب است
فرهنگ لغت هوشیار
از تیره پروانه واران جزو دسته شبدرها که گل آن سفید یا ارغوانی و یا صورتی است شکل گل کروی و دارای خارهای غلاب مانندیست که بر پشم گوسفندان بهنگام چرا میچسبد. دوزه دووجه دو ستو
فرهنگ لغت هوشیار
جای مخصوص عتیقه جات، گنجینه، مکانی که مجموعه ای از آثار باستانی و صنعتی و چیزهای گرانبها را در آن بمعرض نمایش گذارند کفش، پاپوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزه
تصویر موزه
دیرین کده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حوزه
تصویر حوزه
برخ، پهنه، دامنه، زمینه، بخش، گستره
فرهنگ واژه فارسی سره