نوبرآمده. تازه. نازک. (ناظم الاطباء). نوخاسته. (فرهنگ فارسی معین) : دو پستان چون دو سیمین نار نوخیز بر آن پستان گل بستان درم ریز. نظامی. سیرابی سبزه های نوخیز از لؤلؤ تر زمردانگیز. نظامی. مکش بر کهن شاخ نوخیز را کز این کشت شیرویه پرویز را. نظامی. ، بدیع: نوآیین پرده ای بینی دلاویز نوای او نوازشهای نوخیز. نظامی. ، نوبالیده. خرد: گرچه نوخیز و نوگرفت بود بط کشتی طلب شگفت بود. سنایی
نوبرآمده. تازه. نازک. (ناظم الاطباء). نوخاسته. (فرهنگ فارسی معین) : دو پستان چون دو سیمین نار نوخیز بر آن پستان گل بستان درم ریز. نظامی. سیرابی سبزه های نوخیز از لؤلؤِ تر زمردانگیز. نظامی. مکش بر کهن شاخ نوخیز را کز این کشت شیرویه پرویز را. نظامی. ، بدیع: نوآیین پرده ای بینی دلاویز نوای او نوازشهای نوخیز. نظامی. ، نوبالیده. خرد: گرچه نوخیز و نوگرفت بود بط کشتی طلب شگفت بود. سنایی
دهی است از دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران، در 11 هزارگزی مشرق شهرک، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 513 تن جمعیت دارد، آبش از رودخانه، محصولش بنشن و غلات و گردو و میوه های درختی، شغل مردم زراعت و بافندگی است، مزرعۀ سردیک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران، در 11 هزارگزی مشرق شهرک، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 513 تن جمعیت دارد، آبش از رودخانه، محصولش بنشن و غلات و گردو و میوه های درختی، شغل مردم زراعت و بافندگی است، مزرعۀ سردیک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
آسمان است که با کهنی، نوترین حوادث از آن برخاسته می شود. (حاشیۀ مخزن الاسرار نظامی چ وحید ص 38) : نیست در این کهنۀ نوخیزتر موی شکافی ز قلم تیزتر. نظامی (مخزن الاسرار ایضاً)
آسمان است که با کهنی، نوترین حوادث از آن برخاسته می شود. (حاشیۀ مخزن الاسرار نظامی چ وحید ص 38) : نیست در این کهنۀ نوخیزتر موی شکافی ز قلم تیزتر. نظامی (مخزن الاسرار ایضاً)