جدول جو
جدول جو

معنی نوخیز

نوخیز
نوخاسته، تازه برآمده، در علم زیست شناسی نهال تازه و نازک
تصویری از نوخیز
تصویر نوخیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نوخیز

نوخیز

نوخیز
نوبرآمده. تازه. نازک. (ناظم الاطباء). نوخاسته. (فرهنگ فارسی معین) :
دو پستان چون دو سیمین نار نوخیز
بر آن پستان گل بستان درم ریز.
نظامی.
سیرابی سبزه های نوخیز
از لؤلؤِ تر زمردانگیز.
نظامی.
مکش بر کهن شاخ نوخیز را
کز این کشت شیرویه پرویز را.
نظامی.
، بدیع:
نوآیین پرده ای بینی دلاویز
نوای او نوازشهای نوخیز.
نظامی.
، نوبالیده. خرد:
گرچه نوخیز و نوگرفت بود
بط کشتی طلب شگفت بود.
سنایی
لغت نامه دهخدا

نخیز

نخیز
ناکس، خسیس و فرومایه، پست
کمینگاه، نخیزگاه
تخمدان
جایی که در آن نهال کاشته باشند که بعد جا به جا کنند
نخیز
فرهنگ فارسی عمید

نویز

نویز
صدای بیش از حد هواگرد که موجب آزار باشد، سر و صدا (واژه فرهنگستان)
نویز
فرهنگ فارسی معین

وخیز

وخیز
اشکنۀ شهد. (منتهی الارب) (آنندراج). اشکنه و تریدی که از عسل سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نویز

نویز
دهی است از دهستان بالا بخش طالقان شهرستان تهران، در 11 هزارگزی مشرق شهرک، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 513 تن جمعیت دارد، آبش از رودخانه، محصولش بنشن و غلات و گردو و میوه های درختی، شغل مردم زراعت و بافندگی است، مزرعۀ سردیک جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا