- نوال (دخترانه)
- عطا، بخشش، بهره، نصیب
معنی نوال - جستجوی لغت در جدول جو
- نوال
- بخشش، عطا، دهش
- نوال ((نَ))
- دهش، بخشش
- نوال
- عطا، بهره، نصیب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته نواله خوراک مهمان لقمه خوراکی برای گذاشتن در دهان: از دست تو خوش نایدم نواله زیرا که نواله ت پر استخوان است. (ناصرخسرو. 71)، مقداری خوراک که بکسی اختصاص دهند، آرد مخصوص تمیز کرده گلوله ساخته که به شتر دهند، گلوله خمیر
گلولۀ خمیر، تکه ای از خمیر آرد گندم که گلوله کنند و به شتر بدهند، لقمه و توشه و مقداری از خوراک که برای کسی کنار بگذارند
بنگرید به انوال
دهشمندان، دهش ها، سالانه
اسلوب، روش، نورد، دستگاه بافندگی
بر باف نورد بافنده، بر بست روش روند دستگاه بافندگی جولاهه نورد بافنده چوبی است مدور و طولانی بشکل استوانه که هر قدر پارچه بافته شود بر آن پیچند، روش اسلوب شیوه
آسره
فروپاشی
پرسش
شاشریز
تازیانه که از چرم حیوانات درست می شود، تسمه ستبر
آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
بگشتن، گشتن و دور شدن ازجایی، نیست شدن، از بین رفتن، بر طرف شدن، نیستی
گردنده، بسیار جولان کننده
انقلاب و تغییر، گردش
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
عید میلاد مسیح، کریسمس
جمع واژۀ نازله، بلا، مصیبت
طویل ها، دراز ها، جمع واژۀ طویل
بسیار جولان کننده، بسیار گردش کننده
درخت تازه روییده یا تازه کاشته شده
نعل، درگاه، پایین مجلس مثلاً صف نعال
در تیراندازی، مقابله کردن و دفاع کردن
فرود آمدن در میدان نبرد برای جنگ کردن