- نواخانه
جایی که اسیران را نگه دارند، زندان
معنی نواخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- نواخانه (نَ نَ / نَ نِ)
زندان. (غیاث اللغات) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (آنندراج). بندی خانه. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). محبس. (انجمن آرا) :
ببوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملکزاده را در نواخانه دست.
سعدی (انجمن آرا)
ببوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملکزاده را در نواخانه دست.
سعدی (انجمن آرا)
- نواخانه
زندان، محبس، محل نگهداری بینوایان و اسیران
- نواخانه ((نَ نِ))
زندان، محبس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که در آن مجسمه ها و نقش و نگارها را نصب کرده باشند، نمایشگاه نقاشی، کنایه از بتخانه، خانه ای که به نقش و نگار آراسته شده باشد
محلّ نگه داشتن توپ ها، آن قسمت از لشکر که کار آن ها تیراندازی با توپ است مثلاً هنگ توپخانه
محلی که در آن نماز بخوانند، مسجد، محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که به خواندن دعا اختصاص داده می شود
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه
(دَ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
داروخانه. (لغات فرهنگستان). دوافروشی. داروفروشی. آنجا که دارو فروشند. دکان داروفروشی
(نَ وا خا نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: نوان، ناتوان و لاغر و ضعیف + خانه، جایی است که از طرف شهرداری ناتوانان را در آن نگاهداری می کنند. دارالعجزه. (لغات فرهنگستان)
(نَ / نُو نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
نومنزل. که خانه نو خریده است و به تازگی در آن سکنی گزیده است. که به تازگی خانه به خانه شده است
زیرزمین خانه که در آن حوض باشد، تالابکده اشکوب زیر خانه با تالاب یا تالابک
محل پخت وفروش نان خبازی نانوایی، رسته نانوا صنف خبازان: (آسیابانها ازدست ظلم خبازباشی و زورگوییهای نانواخانه میخواستندآسیابانهای خودرابگذارند و بشهرهای دیگرپناه ببرند
خانه ی تو