جمع واژۀ ناجده. رجوع به ناجده شود، گوشتی که به روی آن خطهای دراز از چربی باشد. (ناظم الاطباء). طرائق الحشم. (اقرب الموارد) ، پاره های پنبۀ به هم چسبیده. (منتهی الارب) (آنندراج)
جَمعِ واژۀ ناجده. رجوع به ناجده شود، گوشتی که به روی آن خطهای دراز از چربی باشد. (ناظم الاطباء). طرائق الحشم. (اقرب الموارد) ، پاره های پنبۀ به هم چسبیده. (منتهی الارب) (آنندراج)
اسم فاعل از نجد، غالب، یاری دهنده، واضح کننده. روشن کننده. (اقرب الموارد) (المنجد). ج، نواجد، کندخاطر. نادان. کم هوش. (ناظم الاطباء) ، آن که در زبان وی لکنت باشد. (ناظم الاطباء). ج، نواجد. اما ناجد به این معنی در کتب دسترس ما دیده نشد
اسم فاعل از نجد، غالب، یاری دهنده، واضح کننده. روشن کننده. (اقرب الموارد) (المنجد). ج، نواجد، کندخاطر. نادان. کم هوش. (ناظم الاطباء) ، آن که در زبان وی لکنت باشد. (ناظم الاطباء). ج، نواجد. اما ناجد به این معنی در کتب دسترس ما دیده نشد
سوراخی را گویند مانند مخزنی به جهت پنهان کردن چیزها. (برهان قاطع) (آنندراج)، به معنی زیان هم هست که به عربی نقصان گویند، و به معنی زبان هم به نظر آمده است که عربان، لسان خوانند، و ظاهراً در این دو معنی تصحیف خوانی شده باشد. (از برهان قاطع). نواد که در برهان (قاطع) آمده لفظ مجعول و غلط است. (یادداشت مؤلف). از برساخته های دساتیر است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 271 شود
سوراخی را گویند مانند مخزنی به جهت پنهان کردن چیزها. (برهان قاطع) (آنندراج)، به معنی زیان هم هست که به عربی نقصان گویند، و به معنی زبان هم به نظر آمده است که عربان، لسان خوانند، و ظاهراً در این دو معنی تصحیف خوانی شده باشد. (از برهان قاطع). نواد که در برهان (قاطع) آمده لفظ مجعول و غلط است. (یادداشت مؤلف). از برساخته های دساتیر است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 271 شود
جمع واژۀ ناجمه. رجوع به ناجمه و ناجمی شود: در اکتساب خیرات و احتساب مبرات... و جد در اصلاح نواجم شر و نوابع فتنه بر عمیدالجیوش بیفزود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
جَمعِ واژۀ ناجمه. رجوع به ناجمه و ناجمی شود: در اکتساب خیرات و احتساب مبرات... و جد در اصلاح نواجم شر و نوابع فتنه بر عمیدالجیوش بیفزود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 288)
محمد بن حسن بن علی بن عثمان نواجی قاهری شافعی قاضی، ملقب به شمس الدین. فقیه و ادیب مصری است. به سال هجری قمری در قریۀ نواج قاهره تولد و به سال 859 هجری قمری وفات یافت. او راست: 1- حاشیۀ توضیح ابن هشام. 2- الحجه لسرقات ابن حجه. 3- حلبه الکمیت، در آداب و نوادر و خمریات. 4- خلع العذار فی وصف العذار. 5- صحایف الحسنات. 6- الطراز الموشی فی الانشاء، مجموعه ای از منشآت و مراسلات. 7- مراتع الغزلان فی وصف الحسان من الغلمان. 8- دیوان اشعار و جز آن. (از الاعلام زرکلی ج 6 ص 320) (ریحانه الادب ج 4 ص 328). و نیز رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 1872 و الضوء اللامع ج 7 ص 229 و الخطط التوفیقیه ج 17 ص 13 و حوادث الدهور ج 2 ص 365 و آداب اللغه ج 3 ص 137و لغه العرب ج 1 ص 129 و البدر الطالع ج 2 ص 156 شود
محمد بن حسن بن علی بن عثمان نواجی قاهری شافعی قاضی، ملقب به شمس الدین. فقیه و ادیب مصری است. به سال هجری قمری در قریۀ نواج قاهره تولد و به سال 859 هجری قمری وفات یافت. او راست: 1- حاشیۀ توضیح ابن هشام. 2- الحجه لسرقات ابن حجه. 3- حلبه الکمیت، در آداب و نوادر و خمریات. 4- خلع العذار فی وصف العذار. 5- صحایف الحسنات. 6- الطراز الموشی فی الانشاء، مجموعه ای از منشآت و مراسلات. 7- مراتع الغزلان فی وصف الحسان من الغلمان. 8- دیوان اشعار و جز آن. (از الاعلام زرکلی ج 6 ص 320) (ریحانه الادب ج 4 ص 328). و نیز رجوع به کشف الظنون و معجم المطبوعات ص 1872 و الضوء اللامع ج 7 ص 229 و الخطط التوفیقیه ج 17 ص 13 و حوادث الدهور ج 2 ص 365 و آداب اللغه ج 3 ص 137و لغه العرب ج 1 ص 129 و البدر الطالع ج 2 ص 156 شود