جدول جو
جدول جو

معنی نوات - جستجوی لغت در جدول جو

نوات(نَ)
هستۀ خرما. تخم خرما. (غیاث اللغات). نواه. رجوع به نواه شود، وزنی معادل پنج درم سنگ. (یادداشت مؤلف). رجوع به نواه شود
لغت نامه دهخدا
نوات
نبات
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نبات
تصویر نبات
(دخترانه)
ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آوات
تصویر آوات
(دخترانه)
آرزو، خواسته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نجات
تصویر نجات
(پسرانه)
رهایی، خلاصی، آزادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوال
تصویر نوال
(دخترانه)
عطا، بخشش، بهره، نصیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از غوات
تصویر غوات
غاوی ها، گمراهان و نومیدها، جمع واژۀ غاوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبات
تصویر نبات
نوعی شیرینی بلورین که از شیرۀ شکر درست می کنند
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبت، کلأ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوات
تصویر فوات
درگذشتن، فوت، نیست شدن، گذشتن وقت کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواخت
تصویر نواخت
نوازش، دلجویی، نواختن آلات موسیقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنوات
تصویر سنوات
سنه ها، سالها، جمع واژۀ سنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنوات
تصویر قنوات
قنات ها، مجاری کم شیب که برای جاری شدن آب در زیر زمین حفر می کنند، کاریزها، جمع واژۀ قنات
فرهنگ فارسی عمید
(قَ نَ)
جمع واژۀ قناه بمعنی نیزه. (آنندراج) (منتهی الارب) ، جمع واژۀ قنات بمعنی کاریز
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ)
ج سنه. (غیاث) (منتهی الارب). سالها. (ناظم الاطباء).
- سنوات آتیه،سالهای آینده.
- سنوات ماضیه، سالهای گذشته
لغت نامه دهخدا
(فَ نَ)
جمع واژۀ فناه. (منتهی الارب). رجوع به فناه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ نَ)
جمع واژۀ رنوه. (از منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به رنوه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ تی ی)
جمع واژۀ نوتی. رجوع به نوتی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ نوتاه. رجوع به نوتاه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ تِ)
جمع واژۀ ناتج. رجوع به ناتج شود، مواشی نواتج، ستور بچه آور. (از ناظم الاطباء). رجوع به ناتج شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوات
تصویر دوات
ظرف مرکب برای نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوات
تصویر خوات
دلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روات
تصویر روات
جمع راوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوات
تصویر ذوات
دارندگان، صاحبان، مالکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنوات
تصویر رنوات
جمع رنوه، پاره گوشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنوات
تصویر سنوات
سالها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنوات
تصویر فنوات
جمع فناه، سگ انگور ها گاو کشتها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قناه، از ریشه پارسی کنادها کاریزها، جمع قناه، نیزه ها جمع قنات کاریزها: در دره باغات و عمارات و قنوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنوات
تصویر سنوات
((سَ نَ))
سال ها. جمع سنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قنوات
تصویر قنوات
((قَ نَ))
جمع قنات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوات
تصویر دوات
مرکب، جوهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نواخت
تصویر نواخت
اکرام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قنوات
تصویر قنوات
کاریزها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نجات
تصویر نجات
رهایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوبت
تصویر نوبت
پستا
فرهنگ واژه فارسی سره
سال ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد