جدول جو
جدول جو

معنی نهه - جستجوی لغت در جدول جو

نهه
از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهر
تصویر نهر
مفرد واژۀ انهار، جوی، رودخانه، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهب
تصویر نهب
غارت، چپاول، تاراج، غنیمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهره
تصویر نهره
ابزاری که با آن دوغ را بزنند تا مسکه از دوغ جدا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نزه
تصویر نزه
با صفا، خرم، پاک، پاکیزه، دور از بدی و کارهای ناشایسته، پاک دامن، بی آلایش
فرهنگ فارسی عمید
(اِ هَِ)
دهی است از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل دارای 115 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و محصولش غلات و لبنیات است و زغال سنگ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نغه
تصویر نغه
بهانه جویی، غرغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنهه
تصویر سنهه
سال زمانه زمانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهب
تصویر نهب
چپاول، تاراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهج
تصویر نهج
راه فراخ، راه پیدا، طریق واضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهر
تصویر نهر
جوی آب، مجرای آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهره
تصویر نهره
آلتی است که بوسیله آن دوغ را هم زنند تا مسکه از آن جدا شود: (شده است شومله پنگان و ممحضه نهره چنانکه هیطله پاتیله (فرنظا: باتله) مرجل است لوید) (نصاب سلک الجواهر فنظا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهز
تصویر نهز
اندازه، قدر، صرب و دفع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهزه
تصویر نهزه
نهزه و نهزت در فارسی پروا، نخجیر فرصت، صید:جمع نهز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقه
تصویر نقه
نادرست نویسی نغه پارسی است. بهانه جویی، غرغر
فرهنگ لغت هوشیار
مادروالده، مادر بزرگ جده، خدمتکار زن مخصوصا اگر پیرباشد. یاننه جان. مادر جان مادر عزیز. یا ننه خانی شله پز. شخص چلمن و بی عرضه و بی قابلیت: این جور که تو خیاطی میکنی ننه خانی شله پز هم میتواند بکند. یا ننه من غریبم. لغت: مادرخ من از وطن دور افتاده و بی کسم. یا ننه من غریبم درآوردن، آه و ناله کردن: خوب کمتر ننه من غریبم دربیارخ
فرهنگ لغت هوشیار
نر، مقابل ماده، من گفتم این حدیث ومیان دوران من مانندترب غاتفری سخت شدنره. (سوزنی فرنظا)، درشت هیکل ونتراشیده: نره دیونره غول: جهانی نظاره بدیدارگرگ چه گرگ آن ژیان نره دیوی سترگ. (شا. بخ 1469: 6)، موج آب: اژدرماده بین که چون سینه تیغ روی او تیغ صفت شکافته گنبدآب رانره. (عمیدلوبکی جها. فرنظا) توضیح دررشیدی مصراع دوم باین صورت آمده: تیغ صفت شکافته گنبدآب راه نرو محشی رشیدی گویددرنسخه جهانگیری وسروری (گنبدآب رانره) وهمان صحیح است
فرهنگ لغت هوشیار
کاج. تازه و خوب، بی آلایش پاکدامن، خرم پاک وپاکیزه خوش وخرم: نه بااو مقاومت می توانم کردن ونه ازاینجا تحویل که موضع خوش وبقعت نزه است، پرگیاه ودورازمردم، دورازبدی بی آلایش پاکدامن
فرهنگ لغت هوشیار
نزهت در فارسی پاکیزگی نیکویی، خرمی دلگشایی، پاکیزه خویی پاکدامنی، نامی برای زنان آلتی موسیقی که آنرا صفی الدین عبدالمومن اختراع کرد
فرهنگ لغت هوشیار
فراموشی از یاد بردن، ناتوانی در سخن چوبی که کشتیبانان بدان کشتی رانند پاروی کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهه
تصویر شهه
آواز اسب بانگ اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهه
تصویر جهه
طرف و جانب، کرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهه
تصویر زهه
بدست آوردن نتیجه از در آمیختن نر و ماده نتایج تخم گیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهه
تصویر دهه
هر قسمت ده تائی از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزه
تصویر نزه
((نَ زِ))
پاک، پاکیزه، جای پرگیاه و دور از مردم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهره
تصویر نهره
((نَ رِ))
ابزاری که با آن دوغ را بزنند تا کره را از دوغ جدا کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهر
تصویر نهر
((نَ))
جوی، رودخانه، جمع انهار، نهور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ننه
تصویر ننه
((نَ نِ))
مادر، مادربزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نره
تصویر نره
((نَ رَّ یا رُِ))
نر و مذکر، آلت تناسلی مرد، موج، درشت هیکل و نتراشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهد
تصویر نهد
هرچیز برآمده و مرتفع، پستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فهه
تصویر فهه
((فِ هَ یا هِ))
چوبی که کشتی بانان بدان کشتی رانند، پاروی کشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهه
تصویر زهه
((زِ هَ یا هِ))
به دست آوردن نتیجه از درآمیختن نر و ماده، نتاج، تخم گیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهه
تصویر دهه
((دَ هِ))
ده واحد از چیزی، ده روز از ماه، هر ده سال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهش
تصویر نهش
قرار، وضع
فرهنگ واژه فارسی سره
روستایی کوهستانی و قدیمی از بخش دهستان بالا لاریجان واقع.، این است، این یکی استاشاره به نزدیک، از اصوات
فرهنگ گویش مازندرانی