نهبه. رجوع به نهبه شود، تقسیم دایرۀ منطقهالبروج به نه قسمت و هر یک از آن قسمت ها را به یکی از ستاره های آن منسوب کردن. (ناظم الاطباء) ؟ رجوع به نه بهر شود، بسیار بزرگ و کلان و بیرون از اندازه. (ناظم الاطباء) ؟
نهبه. رجوع به نُهبَه شود، تقسیم دایرۀ منطقهالبروج به نُه قسمت و هر یک از آن قسمت ها را به یکی از ستاره های آن منسوب کردن. (ناظم الاطباء) ؟ رجوع به نه بهر شود، بسیار بزرگ و کلان و بیرون از اندازه. (ناظم الاطباء) ؟
وقت چیزی یا کاری، فرصت، بار، دفعه، کرت، مرتبه، برای مثال به روزی دو نوبت برآرای خوان / سران سپه را یکایک بخوان (نظامی۵ - ۱۰۹۳)، دوران، زمان، امری که دارای نظم و ترتیب باشد، قراول، کشیک، طبل، کوس، کوس یا دهل بزرگی که چند بار در شب و روز در بارگاه سلاطین نواخته می شد، بارگاه، خیمۀ بزرگ
وقت چیزی یا کاری، فرصت، بار، دفعه، کرت، مرتبه، برای مِثال به روزی دو نوبت برآرای خوان / سران سپه را یکایک بخوان (نظامی۵ - ۱۰۹۳)، دوران، زمان، امری که دارای نظم و ترتیب باشد، قراول، کشیک، طبل، کوس، کوس یا دهل بزرگی که چند بار در شب و روز در بارگاه سلاطین نواخته می شد، بارگاه، خیمۀ بزرگ