معنی نوبت
- نوبت
- وقت چیزی یا کاری، فرصت، بار، دفعه، کرت، مرتبه،
برای مثال به روزی دو نوبت برآرای خوان / سران سپه را یکایک بخوان ، دوران، زمان، امری که دارای نظم و ترتیب باشد، قراول، کشیک، طبل، کوس، کوس یا دهل بزرگی که چند بار در شب و روز در بارگاه سلاطین نواخته می شد، بارگاه، خیمۀ بزرگ(نظامی۵ - ۱۰۹۳)
