نهانزا. - نهانزادان آوندی، مخفی التناسل وعائی. رستنی های لوله داری که گل ندارند، مانند سرخس و پرسیاوشان. (لغات فرهنگستان). رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 192 و 195 شود
نهانزا. - نهانزادان آوندی، مخفی التناسل وعائی. رستنی های لوله داری که گل ندارند، مانند سرخس و پرسیاوشان. (لغات فرهنگستان). رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 192 و 195 شود
گیاه بی گل عدیم الفلقه. نهانزا. یا نهانزادان. شاخه عظیمی از گیاهان که فاقد گل و میوه هستند و شامل رده ریسه داران و بر یوفیت ها (خزه ها هپایتک ها) و نهانزادان آوندی میشوند: عدیم الفلقات بی لپه ها. یا نهان زادان آوندی. راسته ای از گیاهان نهانزاد که از سایر نهانزادان کامل ترند یعنی در ساختمان بدن آنها بافت های خاصی جهت اعمال مختلف حیاتی از جمله عبور مواد غذایی (بصورت عروق چوبی و غربالی) بوجود آمده است ولی مانند نهانزادان دیگر فاقد گل و میوه میباشند. این راسته از گیاهان را به سه دسته تقسیم میکنند: سرخس ها، دم اسبیان، پنجه گرگها. یا نهان زاد آوندی. گیاهی که فاقد گل و میوه باشد ولی دارای عروق و بافتهای خاصی جهت اجرای اعمال مختلف حیاتی از جمله جریان مواد غذایی در بدن خود باشد، مانند سرخس دم اسب پنجه گرگ: مخفی التناسل وعائی
گیاه بی گل عدیم الفلقه. نهانزا. یا نهانزادان. شاخه عظیمی از گیاهان که فاقد گل و میوه هستند و شامل رده ریسه داران و بر یوفیت ها (خزه ها هپایتک ها) و نهانزادان آوندی میشوند: عدیم الفلقات بی لپه ها. یا نهان زادان آوندی. راسته ای از گیاهان نهانزاد که از سایر نهانزادان کامل ترند یعنی در ساختمان بدن آنها بافت های خاصی جهت اعمال مختلف حیاتی از جمله عبور مواد غذایی (بصورت عروق چوبی و غربالی) بوجود آمده است ولی مانند نهانزادان دیگر فاقد گل و میوه میباشند. این راسته از گیاهان را به سه دسته تقسیم میکنند: سرخس ها، دم اسبیان، پنجه گرگها. یا نهان زاد آوندی. گیاهی که فاقد گل و میوه باشد ولی دارای عروق و بافتهای خاصی جهت اجرای اعمال مختلف حیاتی از جمله جریان مواد غذایی در بدن خود باشد، مانند سرخس دم اسب پنجه گرگ: مخفی التناسل وعائی
که پنهان از چشم دیگران کاری کند. که اعمال خویش از انظار پوشیده دارد. کنایه از ریاکار: محرم از بهر نهانکاران به کار آید حریف ما که پیدا می خوریم از کار محرم فارغیم. خاقانی
که پنهان از چشم دیگران کاری کند. که اعمال خویش از انظار پوشیده دارد. کنایه از ریاکار: محرم از بهر نهانکاران به کار آید حریف ما که پیدا می خوریم از کار محرم فارغیم. خاقانی
ده کوچکی است از دهستان براآن بخش حومه شهرستان اصفهان، در 21 هزارگزی جنوب شرقی اصفهان و 16 هزارگزی جادۀ شوسۀ سابق یزد واقع است و 24 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان براآن بخش حومه شهرستان اصفهان، در 21 هزارگزی جنوب شرقی اصفهان و 16 هزارگزی جادۀ شوسۀ سابق یزد واقع است و 24 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
نجات نیافته و خلاص نشده، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، بنده، مقید، غیر معتق، که مختار ومخیر نیست، بد اصل و بد نژاد، (ناظم الاطباء)، نانجیب که اصالت ندارد، کنایه از مرد لئیم بخلاف آزاد مرد که سخی است، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، فرومایه، سرافکنده
نجات نیافته و خلاص نشده، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، بنده، مقید، غیر معتق، که مختار ومخیر نیست، بد اصل و بد نژاد، (ناظم الاطباء)، نانجیب که اصالت ندارد، کنایه از مرد لئیم بخلاف آزاد مرد که سخی است، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، فرومایه، سرافکنده
نهانجای. شرم مرد و زن. جای شرم. بتر جای. عورت. (یادداشت مؤلف) ، نهفت. نهفتگاه. جای نهان. (یادداشت مؤلف). جائی که در آن زر و سیم و چیزهای منقول قیمتی پنهان کنند بیم از تعرض دزدان و غارتگران را
نهانجای. شرم مرد و زن. جای شرم. بتر جای. عورت. (یادداشت مؤلف) ، نهفت. نهفتگاه. جای نهان. (یادداشت مؤلف). جائی که در آن زر و سیم و چیزهای منقول قیمتی پنهان کنند بیم از تعرض دزدان و غارتگران را