جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نازاد

نازاد

نازاد
نازاینده سترون عقیم: گاو نازاد گشت زاینده آب در جویها فزاینده. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

نازاد

نازاد
عقیم، بی بار و بر، (ناظم الاطباء)، نازا، نازاینده، سترون، عقیم:
گاو نازاد گشت زاینده
آب در جویها فزاینده،
نظامی
لغت نامه دهخدا

نازان

نازان
ناز کننده استغنا نماینده، فخر کننده: ببالا چو سرو و بدیدار ماه جهانگیر و نازان بدو تاج و گاه (شا. لغ)، بالنده: دو تا گشت آن سرو نازان بباغ همان تیره گشت آن فروزان چراغ (شا. لغ)، ناز کنان عشوه کنان: (و او در عماری نشسته بود و خرامان و نازان همی شد)
فرهنگ لغت هوشیار