- نهالین
- تشک، دوشک، بالش، لحاف
معنی نهالین - جستجوی لغت در جدول جو
- نهالین
- نهالی، بستر، تشک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از جنس نی، نیی، نیین
بستر تشک: (پس دوات خواست و قلم و بر پاره ای کاغذ بنوشت چیزی و در زیر نهالی خلیفه بنهاد)
بستر، تشک، برای مثال نهالی بیفگند و مسند نهاد / ز دیدار او میزبان گشت شاد (فردوسی - ۶/۴۹۰)
منقوش
لازم، اضطراری
سمبولیک، سمبلیک
فرانسوی سینه کفتری
سینه کفتری
جمع دهلیز، از ریشه پارسی دهلیزها
جمع دهقان، از ریشه دهگانان جمع دهقان. دهگانان دهاقنه، ایرانیان
جمع راهب، هیرسایان
جمع زهلوق، فربگان
جمع جعال
هر چیز که از سفال سازند سفالی: کوزه سفالین
زاری کردن از درد یا از سوز دل، ناله کردن
رنگین، هر چیز رنگ آمیزی شده، آرایش شده، نقش دار، برای مثال حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را / تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی (سعدی۲ - ۶۰۰) ، کنایه از معشوق و محبوب خوب رو
نگهبانان راه، جمع واژۀ رهبان، راهب ها، پارسایان مسیحی، دیرنشین ها، جمع واژۀ رهبان
دهلیز ها، دالیز ها، دالیج ها، دالان ها، جمع واژۀ دهلیز
دهقان ها، رئیس ده ها، کشاورز ها، دهقان ها، جمع واژۀ دهقان
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
ناله کردن فریادوفغان کردن: نبینید خویشان و پیوستگان نبینید نالیدن خستگان، شکایت کردن گله کردن: (ازکوتاهی عمرمی نالی ک،) دعا کردن بازاری تضرع کردن: چندان دعاکن درنهان چندان بنال اندرشبان کز گنبد هفت آسمان درگوش توآید صدا. (دیوان کبیر. 6: 1)، نغمه محزون سردادن ظوازحزن انگیز خواندن: طرفه مرغان بردرخت دین همی نالندزار اندرآن گلزار جانت را نوای زار کو ک یانالیدن موسیقی. بترنم درآمدن آن نواخته شدن آن: زنالیدن بوق و بانگ وسرود هوا گشت از آوازبی تار وپود، بانگ برداشتن خروشیدن: (واگرهیچ چیزی آلوده برآن ریگ افکنند بنالد چنانکه رعد بنالد -6) تظلم کردن دادخواهی کردن: (و هرکس که پیش خواجه بزرگ رفت وبنالید جواب آن بودکه کارسلطان وعارض است ومرا درین باب سخنی نیست،) رنجیدن، مریض شدنبیمارشدن: (مسکین این فال بز دور است آمد و دیگر روزبنالیدوشب گذشته شدو آنجا دفن کردند)
جمع ناقل، سروا گویان تر زبانان جابه جا کنندگان جمع ناقل. درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
دو جهان تثنیه نشات (نشاه) در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) دنیاو آخرت
جمع نطاق
هیدرو کربوری است حلقوی مرکب از دو حلقه بنزنی که فرمول آن را میتوان بصورت نوشت. این جسم در شرایط معمولی جامد است و بصورت ورقه های سفیدی متبلور میگردد. در 79 درجه حرارت ذوب میشود و در 218 درجه میجوشد. در بنزن و الکل جوش حل میشود. در صنعت نفتالین را از قطران و زغال سنگ استخراج میکنند. نفتالین در شرایط معمولی تصعید میشود و چون ذرات تصعید شده سمی است حشرات را میکشد و از طرفی چون بلورهایش دارای بوی خاصی هستند که حشرات از آن گریزانند برای محافظت البسه پشمی از خطر بید خوردگی ازآن استفاده میکنند نفتالین
ماده ای است خشک و بدبوی و سفید رنگ که از نفت گیرند و برای جلوگیری از بید زدن پارچه و لباس های بافته پشمی و قالی و همچنین برای دفع موریانه بکار برند
آراسته و مرتب، کامیاب و بهره مند
منسوب به نگار: نقاشی شده، رنگ شده: بی تابی دل افزود از دست نگارینش دریا نشود ساکن از پنجه مرجانها. (صائب. فرنظا)، آرایش شده مزین: فی الجمله شراب ازدست نگارینش برگرفتم و بخوردم، معشوق محبوب
نالیدن