جدول جو
جدول جو

معنی نهادی - جستجوی لغت در جدول جو

نهادی
(نِ / نَ)
منسوب به نهاد. سرشتی. خلقی. فطری. غریزی. طبیعی. جبلی. طبعی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نهادی
آلی
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
فرهنگ واژه فارسی سره
نهادی
المؤسّسيّة
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به عربی
نهادی
Institutional
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نهادی
institutionnel
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نهادی
institusional
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نهادی
institucional
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نهادی
institucional
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نهادی
instytucjonalny
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به لهستانی
نهادی
институциональный
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به روسی
نهادی
інституційний
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نهادی
institutioneel
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به هلندی
نهادی
institutionell
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به آلمانی
نهادی
संस्थागत
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به هندی
نهادی
istituzionale
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نهادی
kurumsal
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نهادی
প্রতিষ্ঠানের
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به بنگالی
نهادی
مؤسسی
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به اردو
نهادی
สถาบัน
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به تایلندی
نهادی
מוסדי
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به عبری
نهادی
機関の
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نهادی
taasisi
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نهادی
기관의
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به کره ای
نهادی
机构的
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهاده
تصویر نهاده
گذارده شده، گذاشته، مقدرکرده، مقدر، ذخیره، پس انداز، ودیعه، سپرده، گسترده، چیده، مدفون، استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
مخفی، مخفیانه، کنایه از خزینه، اندوخته، گنج، کنایه از حقیقت، معنی، راز، سر، کنایه از ضمیر، دل، باطن، کنایه از قبر، گور، مدفن، درونی، نامشهود، کنایه از در نهان، در دل، دزدانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهازی
تصویر نهازی
پیشروی، پیشرفت، پیش رفتن، پیشوایی، راهنمایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهادی
تصویر تهادی
برای یکدیگر هدیه فرستادن، به هم هدیه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوادی
تصویر نوادی
جمع واژۀ نادیه، نادی، حادثه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهادی
تصویر تهادی
بهم هدیه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهایی
تصویر نهایی
کرانین، پایانی، فرجامین، انجامین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهادک
تصویر نهادک
آشوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهادن
تصویر نهادن
قرار دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
محرمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نیادی
تصویر نیادی
طبیعی
فرهنگ واژه فارسی سره