جدول جو
جدول جو

معنی نمل - جستجوی لغت در جدول جو

نمل
بیست و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۳ آیه، طاسین، سلیمان، در علم زیست شناسی مورچه
تصویری از نمل
تصویر نمل
فرهنگ فارسی عمید
نمل
(نَ)
النمل، سورۀ بیست وهفتم است از قرآن و آن مکیه و مشتمل بر نودوسه آیت است، پس از سوره الشعراء و پیش از سوره القصص
لغت نامه دهخدا
نمل
(نَ مُ)
نمل. مورچه. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نمل
(نَ مِ)
سخن چین. (منتهی الارب) (از متن اللغه). نمام. (اقرب الموارد). ج، انمال، فرس نمل، اسب که به یک جا نایستد، و کذا: فرس نمل القوائم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه آرام نگیرد بر یک جا. (مهذب الاسماء) ، رجل نمل الاصابع، مردی که هرچیز را بیند همان سازد. فرد ماهر در هر کار. (منتهی الارب) ، مرد چابک دست و چالاک پنجه ای که به محض دیدن چیزی نظیرش را بسازد. (از اقرب الموارد) ، کودک نوزاد که به دست وی مورچه نهند، بدین عقیده که با هوش و فراست شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، مکان نمل، جای پرمورچه. جای مورچه ناک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نمل
مور مورچه، ریش پهلو، آبله ریزه، سخن چینی سخن چین، مورچه زار مورچه (واحد آن نمله است) : الخان خطای کافر روی بایشان نهاد با عدد رمل و نمل و خیل عراق سی چهل هزار کشته و خسته شدند
فرهنگ لغت هوشیار
نمل
((نَ))
مورچه، جمع نمال
تصویری از نمل
تصویر نمل
فرهنگ فارسی معین
نمل
مور، مورچه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نما
تصویر نما
شات (Shot) به کوچک ترین واحد یک فیلم اشاره دارد که معمولاً یک تک تصویر پیوسته است که توسط یک دوربین در یک زمان خاص ثبت می شود. شات ها واحدهای بنیادین تدوین فیلم هستند و ترکیب و ترتیب آن ها به خلق صحنه ها و در نهایت به کل فیلم می انجامد.
انواع شات در سینما
1. شات طولانی (Long Shot) :
- در این نوع شات، کل بدن شخصیت و معمولاً بخش قابل توجهی از محیط اطراف او نشان داده می شود. این شات به تماشاگر کمک می کند تا درک بهتری از فضای کلی صحنه داشته باشد.
2. شات میانه (Medium Shot) :
- در شات میانه، شخصیت از کمر به بالا نشان داده می شود. این نوع شات برای نمایش تعاملات و گفتگوها به کار می رود و به تماشاگر اجازه می دهد تا واکنش ها و حالات چهره شخصیت ها را مشاهده کند.
3. شات نزدیک (Close-up) :
- در این نوع شات، چهره یا بخشی از بدن شخصیت به طور بسیار نزدیک نمایش داده می شود. شات نزدیک برای نمایش احساسات و جزئیات دقیق چهره یا اشیاء مهم به کار می رود.
4. شات بسیار نزدیک (Extreme Close-up) :
- در این نوع شات، بخش کوچکی از چهره یا شیء به صورت بزرگ نمایی شده نمایش داده می شود. این نوع شات به تأکید بر جزئیات خاص و ایجاد حس اضطراب یا تعلیق کمک می کند.
5. شات بلند (Wide Shot) :
- این شات نمای وسیعی از صحنه را نشان می دهد و برای نمایش مکان های بزرگ یا تعداد زیادی از شخصیت ها به کار می رود. شات بلند می تواند به تماشاگر کمک کند تا موقعیت مکانی و فضا را بهتر درک کند.
6. شات باز (Establishing Shot) :
- شات باز معمولاً در ابتدای یک صحنه قرار می گیرد و مکان یا محیط کلی صحنه را نشان می دهد. این شات به تماشاگر کمک می کند تا درک بهتری از زمان و مکان داستان پیدا کند.
7. شات زاویه بالا (High Angle Shot) :
- در این نوع شات، دوربین از بالا به پایین نگاه می کند. این زاویه معمولاً برای نمایش ضعف یا کوچک بودن شخصیت استفاده می شود.
8. شات زاویه پایین (Low Angle Shot) :
- در این نوع شات، دوربین از پایین به بالا نگاه می کند. این زاویه برای نمایش قدرت، بزرگی یا تسلط شخصیت استفاده می شود.
9. شات پان (Pan Shot) :
- در شات پان، دوربین به صورت افقی از یک سمت به سمت دیگر حرکت می کند. این حرکت معمولاً برای دنبال کردن یک شخصیت یا نشان دادن محیط به کار می رود.
10. شات تیلت (Tilt Shot) :
- در این نوع شات، دوربین به صورت عمودی از بالا به پایین یا برعکس حرکت می کند. این حرکت برای نمایش ارتفاع یا عمق به کار می رود.
اهمیت شات در سینما
شات ها اساس ساختار یک فیلم را تشکیل می دهند و ترکیب و توالی آن ها به خلق داستان، ایجاد احساسات و انتقال پیام های مختلف به تماشاگر کمک می کند. فیلم سازان با استفاده از انواع مختلف شات ها، می توانند جزئیات و دیدگاه های متفاوتی را ارائه دهند و تجربه تماشای فیلم را برای مخاطبان غنی تر و جذاب تر کنند.
جمع بندی
شات به عنوان واحد اصلی فیلم سازی نقش حیاتی در خلق و تدوین فیلم ها ایفا می کند. انتخاب نوع شات، زاویه دوربین و ترکیب آن ها با دیگر شات ها، ابزارهای قدرتمندی هستند که فیلم سازان برای بیان داستان ها و ایجاد تجربه های دیداری استفاده می کنند. از شات های طولانی و میانه تا شات های نزدیک و زاویه ای، هر کدام نقش خاصی در ایجاد فضای فیلم و انتقال احساسات به تماشاگر دارند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(نِ لَ)
نمیمه. سخن چینی. نمله. نمله. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَ مُ لَ)
نمله. واحد نمل. یک مورچه. (از منتهی الارب). رجوع به نمل شود، تأنیث نمل. مورچۀ ماده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ مِ لَ)
مؤنث نمل. ارض نمله، زمین مورچه ناک. (منتهی الارب). زمینی بسیارمور. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(نَ لَ / لِ یِ وَ سی یَ / یِ)
بثوری باشد شبیه به گاورس و اصل آن سرخ و سر آن سفید است. (از غیاث اللغات). رجوع به نمله شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
موری. مورچه ای. چون مورچه. (یادداشت مؤلف) ، انخراقی در قرنیه، گودتر از مورسرج. (یادداشت مؤلف) ، قسمی از نبض. (یادداشت مؤلف). نبض نملی آن است که نبض در غایت خردی و به صورت مورچه ضربان یابد. (رگشناسی ابن سینا، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ لا)
امراءه نملی، زنی که به جائی قرار نگیرد. (از منتهی الارب) (از آنندراج). زنی که در جایش آرام نگیرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ)
نوشتۀ متعارف الخط. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مکتوب و نوشته و نوشته ای که خطوط آن به هم نزدیک باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ نَمْ مَ)
بلندکرده. (منتهی الارب) (آنندراج). بلندکرده و برداشته شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ مَ / مُ مِ)
سخن چین. (منتهی الارب). سخن چین و نمام. (ناظم الاطباء). نمام. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ ذَمْ مُ)
جنبیدن و بعض قوم در بعض درآمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در الاساس: تحرکوا و تموجوا. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَ لَ / لِ)
بسیار موذی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی بم نشان یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمل
تصویر رمل
ریگ نرم، شن، ماسه
فرهنگ لغت هوشیار
دمبل، دنبل، قرحه که برآید و میان آن چرک کند و گاه سرباز کند و گاهی محتاج نشتر شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمل
تصویر زمل
ترسو ترسو کمدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمل
تصویر آمل
امیدوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمل الاصابع
تصویر نمل الاصابع
فرز انگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمله
تصویر نمله
واحد نملیک مورچه
فرهنگ لغت هوشیار
نملی در فارسی مورچه یی مورچگی منسوب به نملمورچه یی. یانبض نملی. (مورچگی) آنست که نبض در غایت خردی و بصورت مورچه ضربان یابد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمل
تصویر جمل
جماعت مردم ریسمان کلفت، طناب کشتی ریسمان کلفت، طناب کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمل
تصویر عمل
کنش، کار، کردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نما
تصویر نما
ظاهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمل
تصویر حمل
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمل
تصویر آمل
آرزورسان، یاری گر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نسل
تصویر نسل
دودمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نخل
تصویر نخل
خرمابن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نقل
تصویر نقل
باز گفت، بازگویی، گزک
فرهنگ واژه فارسی سره