جدول جو
جدول جو

معنی نمل

نمل
(نَ مِ)
سخن چین. (منتهی الارب) (از متن اللغه). نمام. (اقرب الموارد). ج، انمال، فرس نمل، اسب که به یک جا نایستد، و کذا: فرس نمل القوائم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه آرام نگیرد بر یک جا. (مهذب الاسماء) ، رجل نمل الاصابع، مردی که هرچیز را بیند همان سازد. فرد ماهر در هر کار. (منتهی الارب) ، مرد چابک دست و چالاک پنجه ای که به محض دیدن چیزی نظیرش را بسازد. (از اقرب الموارد) ، کودک نوزاد که به دست وی مورچه نهند، بدین عقیده که با هوش و فراست شود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، مکان نمل، جای پرمورچه. جای مورچه ناک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا