جدول جو
جدول جو

معنی نماک - جستجوی لغت در جدول جو

نماک
ملاحت، زیبایی، رواج، رونق
تصویری از نماک
تصویر نماک
فرهنگ فارسی عمید
نماک
(نَ)
نمک. (انجمن آرا) (از رشیدی) (آنندراج).
- بی نماک، بی ملاحت. (فرهنگ فارسی معین) :
چو سالت شد ای خواجه بر شست پاک
می و جام و آرام شد بی نماک.
فردوسی.
، رواج و رونق و زیبائی. (برهان قاطع) (جهانگیری). صاحب جهانگیری نماک را رونق و زیبائی معنی می دهد و شعر فردوسی را شاهد می آورد، ولی به گمان من نماک همان نمک است و امروز هم ’بی نمک’ را در همین مورد استعمال کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نماک
نمک. یابی نمک. بی ملاحت
تصویری از نماک
تصویر نماک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نساک
تصویر نساک
(دخترانه)
نام همسر سیامک پسر کیومرث پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نماد
تصویر نماد
هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از نراک
تصویر نراک
دائم، همیشه، پیوسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماک
تصویر سماک
هر یک از دو ستارۀ روشن در دو صورت فلکی سنبله و عوّا، کنایه از آسمان
جمع واژۀ سمک، ماهی ها
سماک رامح: ستاره ای که در برابر بنات النعش قرار دارد و روشن ترین ستارۀ صورت فلکی عوّا است
سماک اعزل: ستاره ای که در جنوب سماک رامح واقع شده و نزدیک آن هیچ ستاره ای نیست و روشن ترین ستارۀ صورت فلکی سنبله است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماک
تصویر سماک
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماقیل، ترشابه، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نساک
تصویر نساک
ناسک ها، عابدها، زاهدها، پارساها، جمع واژۀ ناسک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نموک
تصویر نموک
نمناک، نم دار، مرطوب، هدف، نشانۀ تیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمشک
تصویر نمشک
سرشیر، مسکه، کره، قیماق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمتک
تصویر نمتک
کیل سرخ، زعرور، برای مثال نمتک و بسّد نزدیکشان یکی باشد / از آنکه هر دو به گونه شبیه یکدیگرند (لغت فرس - نمتک)، آلبالو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رماک
تصویر رماک
مادیان ها، اسبان ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نماد
تصویر نماد
نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل، در ریاضیات هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کمیت، عمل یا رابطه ای به کار می رود مانند ÷ و ×
فرهنگ فارسی عمید
ماهی فروش گیره گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته سماقیان میباشد این گیاه بشکل درخت یا درختچه میباشد برگهایش متناوب و مرکب و شانه یی است. گلهایش کامل و دو جنسی و در برخی گونه ها گلهای نر و ماده از هم جدا هستند. میوه این گیاه کوچک و شفت و ترش مزه و قابض است. برگش در تداوی به عنوان تب بر مصرف میشود گرد میوه اش ترش و خوش طعم است و جهت چاشنی اغذیه به کار میرود. سماک تتری تتم. یا سماق سمی. گونه ای سماق که در امریکای شمالی فراوان میروید و برگهایش در تداوی در معالجه نقرس و روماتیسم و فلج به کار میرود. مقداری که از این گیاه در تداوی به کار میرود در حدود 12 تا 30 سانتی گرم است و از به کار بردن بیش از آن باید احتراز کرد چون بسیار سمی است. یا سماق کاذب. سماق هرز. یا سماق هرز. گونه ای سماق که در صنعت از صمغ مستخرج از تنه آن استفاده میکنند و از آن نوعی لاک به نام لاک ژاپن میسازند سماق کاذب ماهی فروش، جمع سماکین. آنچه بدان چیزی را بردارند و بلند کنند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ناسک، نیایشگران کرپان کنندگان جمع ناسک. نسایج (صفت واسم)، جمع نسیجه: هرنامه ای از نسایج قلمش نقش بندان کارگاه تحریر و تحبیر راکارنامه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نماط
تصویر نماط
جمع نمط، روش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمال
تصویر نمال
جمع نمل، مورچگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمام
تصویر نمام
خبرکش، سخن چین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمای
تصویر نمای
نما: صواب نمازی
فرهنگ لغت هوشیار
زالزالک: گروهی اند که ندانند با زسیم زسرب همه دروغزن و خربطند و خیره سرند نمتک و بسد نزدیکشان یکی باشد ازآنکه هر دو بگونه شبیه یکدگرند. (قریع الدهر)، آلبالو
فرهنگ لغت هوشیار
سرشیر، کره سرشیر، قیماق شیرفام: در جهان بسحاق قوتی چون نمشک و قند نیست بشنواین ازمن که عمری در پی آن بوده ام، گورماست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمناک
تصویر نمناک
مرطوب و دارای رطوبت و تری، پر نم دارای نمنمدارمرطوبمقابل خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نموک
تصویر نموک
نمدار و مرطوب نمور
فرهنگ لغت هوشیار
همیشه دایم: کی بودبارخدایاخ که ببینیم خراب خان ومان ودروکویش که سیه بادنراک. (نزاری رشیدی جها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزاک
تصویر نزاک
پرخاشگر نکوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رماک
تصویر رماک
جمع رمکه مادیانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لماک
تصویر لماک
سرمه نچشیده نه چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نماز
تصویر نماز
خدمت و بندگی، خدمتکاری، فرمانبرداری، پرستش، سجود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نماژ
تصویر نماژ
نماز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمار
تصویر نمار
اشاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نماد
تصویر نماد
سمبول، سمبل، مظهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نماز
تصویر نماز
نماژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمار
تصویر نمار
ایما و اشاره
فرهنگ واژه فارسی سره
زگیل
فرهنگ گویش مازندرانی