نمک. (انجمن آرا) (از رشیدی) (آنندراج). - بی نماک، بی ملاحت. (فرهنگ فارسی معین) : چو سالت شد ای خواجه بر شست پاک می و جام و آرام شد بی نماک. فردوسی. ، رواج و رونق و زیبائی. (برهان قاطع) (جهانگیری). صاحب جهانگیری نماک را رونق و زیبائی معنی می دهد و شعر فردوسی را شاهد می آورد، ولی به گمان من نماک همان نمک است و امروز هم ’بی نمک’ را در همین مورد استعمال کنند. (یادداشت مؤلف)