- نقیصه
- کاستی
معنی نقیصه - جستجوی لغت در جدول جو
- نقیصه
- خوی و عادت زشت، خصلت بد، عیب
- نقیصه
- عیب، کمبود، بهتان
- نقیصه ((نَ ص))
- عیب، کاستی، جمع نقایص
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوشته ای که به قصد مقابله یا رد نوشته ای دیگر به وجود بیاید، آنچه مخالف و مناقض چیز دیگر باشد
موی بافته تابداده
نقیضه در فارسی مونث نقیض نیگری ناپذیری، پادگویی، پاسخسرایی، راه کوهستان باژگونه جواب گفتن شعر کسی را، مهاجات هجو گویی، مونث نقیض، جمع نقایض (نقائض)
رهایی یافته آزاد شده، زره، زن شوهردار
نقیبت در فارسی مونث نقیب و روان (نفس)، خرد، سکالش، کار، سرشت
کلمه، سخن و مونث نقی یعنی پاک و پاکیزه
آب گوارا، پاکیزه و خوشبوی