جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نقیضه

نقیضه

نقیضه
نوشته ای که به قصد مقابله یا رد نوشته ای دیگر به وجود بیاید، آنچه مخالف و مناقض چیز دیگر باشد
نقیضه
فرهنگ فارسی عمید

نقیضه

نقیضه
نقیضه در فارسی مونث نقیض نیگری ناپذیری، پادگویی، پاسخسرایی، راه کوهستان باژگونه جواب گفتن شعر کسی را، مهاجات هجو گویی، مونث نقیض، جمع نقایض (نقائض)
فرهنگ لغت هوشیار

نقیضه

نقیضه
مؤنث ِ نقیض. رجوع به نقیض شود، راه در کوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) ، باشگونه جواب گفتن شعر کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، نَقائِض
لغت نامه دهخدا

نقیبه

نقیبه
نقیبت در فارسی مونث نقیب و روان (نفس)، خرد، سکالش، کار، سرشت
نقیبه
فرهنگ لغت هوشیار