- نقرس
- ورم، آماس و درد شدید که غالباً در اثر پرخوری و حرکت نکردن و اختلال عمل کبد و بالا رفتن اسید اوریک خون و جمع شدن املاح در مفصل انگشت پا تولید می شود
معنی نقرس - جستجوی لغت در جدول جو
- نقرس
- ورمی است در مفاصل با درد، درد پای
- نقرس ((نِ رِ))
- مرضی است مزمن و غالباً ارثی که به شکل التهاب مفصل شست پا به طور ناگهانی بروز می کند، داءالملوک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فلزی سفید رنگ، براق، چکش خور و رسانای قوی حرارت و الکتریسیته که در حرارت ۹۲۴ درجۀ سانتی گراد ذوب می شود که می توان از آن ورقه های نازک یا مفتول های باریک درست کرد و برای ساختن مسکوکات، ظرف های گران بها و آب نقره دادن به فلزات به کار می رود و برای محکم تر شدن آن را با مس ترکیب می کنند و به صورت آلیاژ به کار می برند، سیم
نقرۀ شاخ دار: سیم شاخ دار، نقرۀ پاکیزه و بی غش، نقرۀ خالص
نقرۀ شاخ دار: سیم شاخ دار، نقرۀ پاکیزه و بی غش، نقرۀ خالص
نارسیده، نرسیده، میوۀ خام، کال
بی ترس، بی باک، پردل، دلیر، دلاور
میوۀ نورسیده، تازه رس، نهال نازک، کنایه از نوجوان
میوه خام و نرسیده، بحد کمال نرسیده
گستاخ، دلیر، متهور، جسور، بی پروا
پاره از سیم گداخته، و آن فلزی است سفید رنگ و چکش خور که از معدن بدست میاید
درخت موم کویک موم از گیاهان
تازه رسیده تازه وارد، میوه تازه رسیده نوبر، نهال نازک، نوجوان: این جوان نو رسی شد وان نهال نوبری در بهشت ساحتت گر پیری آید با عصا. (وحشی. چا. امیرکبیر. 303)
Immature, Unripe
imaturo
inmaduro
niedojrzały
незрелый
незрілий , незрілий
onrijp
unreif
immature
immaturo
अपरिपक्व , कच्चा
অপরিপক্ব , অপরিপক্ব
olgunlaşmamış
미성숙한 , 미성숙한
mchanga, mbichi
不成熟的 , 未成熟的
未熟な , 未熟な
בַּשּׁוֹל , לא בשל