جدول جو
جدول جو

معنی نقارخانه - جستجوی لغت در جدول جو

نقارخانه
(نَ قا / نَقْ قانَ / نِ)
جائی که در آن نوبت نوازند. (آنندراج). جائی که در آن روزی دو مرتبه نوبت می زنند. (ناظم الاطباء). نقاره خانه. رجوع به نقاره خانه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قمارخانه
تصویر قمارخانه
محلی که در آن قمار بازی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوانخانه
تصویر نوانخانه
جایی که مستمندان و بینوایان را نگه داری می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهارخانه
تصویر بهارخانه
بت خانه، بتکده، برای مثال آن چون بهارخانۀ چین پر ز نقش چین / این چون نگارخانۀ مانی پر از نگار (عمعق - ۱۶۲)، بنای زیبا و باشکوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقاره خانه
تصویر نقاره خانه
جایی که طبل و کوس و کرنا بنوازند، محل مخصوصی بر فراز سردرهای بلند که در آنجا هنگام اذان شام و سحر به مناسبت اجرای مراسم و تشریفات طبل و سرنا بزنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگارخانه
تصویر نگارخانه
جایی که در آن مجسمه ها و نقش و نگارها را نصب کرده باشند، نمایشگاه نقاشی، کنایه از بتخانه، خانه ای که به نقش و نگار آراسته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمازخانه
تصویر نمازخانه
محلی که در آن نماز بخوانند، مسجد، محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که به خواندن دعا اختصاص داده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(نَقْ قانَ / نِ)
کارگاه نقاشی. محل کار نقاش
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ / نِ)
سفره خانه. اطاق برای صرف طعام در مدرسه و امثال آن. (یادداشت مؤلف). نهارخوری
لغت نامه دهخدا
تصویری از قاطرخانه
تصویر قاطرخانه
محل نگهداری قاطرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاشخانه
تصویر نقاشخانه
کارگاه نقاشی نگار خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
هزارتو هزارلا، شکنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهانخانه
تصویر نهانخانه
گنجینه و مخزنی که در میان دو دیوار یا گوشه ای از خانه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوانخانه
تصویر نوانخانه
جایی که فقیران ومستمندان را در آن نگهداری کننددارالعجزه
فرهنگ لغت هوشیار
نقاش خانه: چینی خانه اش رشک نگار خانه چین و خطا مینمود، بتخانه، خانه ای که بنقش و نگار آراسته باشد، یا نگارخانه چینی . نگارستان
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که در آن نماز خوانند، محلی که درکلیسایاکاخ (مسیحیان) که برای خواندن دعا اختصاص دهند: (نمازخانه کلیسای ارامنه)
فرهنگ لغت هوشیار
کاسه گاه تبیره خانه محلی واقع در بلندی که از آن هر صبح (قبل از طلوع آفتاب) و هر شام (بعد از غروب خورشید) دهل و کوس و کرنا و نقاره وغیره نوازند. در این مورد دیولافوا نوشته است: نقاره چیان با آن کرناهای بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از غروب آن در بالای عمارت خانه برسم نیاکان باستانی خود بافتاب که بزرگترین نماینده قوای زنده طبیعت استسلام میدهند. از قدیم در پایتخت و شهرهای بزرگ ایران نقاره خانه وجود داشته و تا چندی پیش هنگام غروب در نقاره خانه (سر درباغ ملی تهران) نیز نقاره میزدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاش خانه
تصویر نقاش خانه
نگار خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمارخانه
تصویر قمارخانه
منگسرای
فرهنگ لغت هوشیار
محلی واقع در بلندی که از آن هر صبح (قبل از طلوع آفتاب) و هر شام (بعد از غروب خورشید) دهل و کوس و کرنا و نقاره وغیره نوازند. در این مورد دیولافوا نوشته است: نقاره چیان با آن کرناهای بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از غروب آن در بالای عمارت خانه برسم نیاکان باستانی خود بافتاب که بزرگترین نماینده قوای زنده طبیعت استسلام میدهند. از قدیم در پایتخت و شهرهای بزرگ ایران نقاره خانه وجود داشته و تا چندی پیش هنگام غروب در نقاره خانه (سر درباغ ملی تهران) نیز نقاره میزدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگارخانه
تصویر نگارخانه
کارگاه نقاشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهارخانه
تصویر نهارخانه
جایی که مردم غذای ظهر را در آن صرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
آبخانه آبشخور جایی که در آن جا آب برای تشنگان ذخیره کنند و آن جا را متبرک دانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوارخانه
تصویر زوارخانه
فرودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
وشتخانه جایی که در آن رقص کنند، فحش گونه ایست که به بعضی امکنه دهند. یا مگر اینجا رقاصخانه است در اینجا حرکات ناشایست مجاز نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهارخانه
تصویر بهارخانه
بتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگارخانه
تصویر نگارخانه
((~. ن))
خانه ای که با نقش و نگار آراسته شده باشد، کتاب مانی نقاش، گالری، جایی که در آن تابلوهای نقاشی را به نمایش می گذارند
فرهنگ فارسی معین
((~. ن))
جای مخصوص بر بالای سردرهای بلند که هر صبح و شام در آنجا نقاره می نواختند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوانخانه
تصویر نوانخانه
((نَ نِ))
فقیرخانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمازخانه
تصویر نمازخانه
((~. نِ))
جایی که در آن نماز خوانند، محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که برای خواندن دعا اختصاص دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
((~. نِ))
هزارلا، بخش سوم معده نشخوارکنندگان که داخل آن لایه لایه است، هزارتو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگارشانه
تصویر نگارشانه
حق الثبت
فرهنگ واژه فارسی سره
بتخانه، نقش خانه، نگارستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کارگاه نقاشی، نگارخانه، نگارستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد