جدول جو
جدول جو

معنی نفوق - جستجوی لغت در جدول جو

نفوق
(غَ رَ قَ)
مردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خارج شدن روح از تن مرد و دابه. (از اقرب الموارد). بمردن ستور. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، برکنده پوست گردیدن زخم. (منتهی الارب) (آنندراج). تقشر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نفاق
تصویر نفاق
دورویی کردن، دورویی، مکر و ریا
جمع واژۀ نفقه، آنچه صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفاق
تصویر نفاق
رواج و رونق گرفتن خرید و فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفور
تصویر نفور
رمنده، گریزنده
بیزار، نفرت انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
فرو رفتن در چیزی، کنایه از تاثیر گذاشتن بر کسی، کنایه از راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور هدفی، کنایه از ورود به مکانی به وسیلۀ غلبه، پیش روی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفوس
تصویر نفوس
نفس ها، جان ها، تن ها، جسدها، خون ها، جمع واژۀ نفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفوق
تصویر تفوق
برتری جستن، برتری یافتن، برتر و بالاتر شدن، برتری و بالایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفور
تصویر نفور
رمیدن، بیرون رفتن، دور شدن، روان شدن حجاج از منی به سوی مکه
فرهنگ فارسی عمید
(مُ فَ وِ)
تیر سوفارشکسته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفاق
تصویر نفاق
دوروئی کردن، کفر در دل نهفتن و ایمان به زبان آشکار کردن، دوزبانی
فرهنگ لغت هوشیار
رواکی روانی ژرانی، در آیش خلیدن خلش گهی از بهر او خوابش رمیده گهی خارش به دست اندر خلیده (گرگانی ویس و رامین)، هنایش کار سازی فرو رفتن تیر در هدف، اثر کردن تاثیرکردن، یانفوذکلمه. تاثیر کلام: نفوذ کلمه... بحدیست که در همان اولین مرحله آشنایی طرف را مسحور خود میکند، جاری شدن حکم و فرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفور
تصویر نفور
گریزان، شموس، نافر، رمنده، گریزنده، دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفوه
تصویر نفوه
بد دل و سست گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفوس
تصویر نفوس
جمع نفس
فرهنگ لغت هوشیار
داروی بوییدنی دارویی که در بینی کشند یا ببویند توضیح فرق میان سعوط و نشوق در این است که سعوط چکاندن دواست در بینی و نشوق استنشاق دوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نطوق
تصویر نطوق
سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نتوق
تصویر نتوق
فربه گشتن پر گوشت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طفوق
تصویر طفوق
آغازیدن، ماندن درجایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفوق
تصویر شفوق
دلسوز، مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفوق
تصویر تفوق
فراخی نمودن در عیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نطوق
تصویر نطوق
((نُ))
سخن گویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفاق
تصویر نفاق
((نَ))
رواج یافتن، رونق گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفاق
تصویر نفاق
((نِ))
مکر، دورویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
((نُ))
اثر کردن در چیزی، داخل شدن در چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفور
تصویر نفور
((نُ))
رمیدن، دور شدن، حرکت کردن حاجیان از منی به سوی مکه، روز (یوم)، روز 12 ذیحجه که حاجیان از منی به سوی مکه حرکت کنند، رمیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفور
تصویر نفور
((نَ))
رمنده، دور شونده، نفرت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفوس
تصویر نفوس
((نُ))
جمع نفس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفوق
تصویر تفوق
((تَ فَ وُّ))
برتری یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
راهیابی، رخنه، رهیافت، فروروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
Encroachment, Percolation, Permeation, Pervasiveness, Infiltration, Influence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
infiltração, influência, invasão, percolação, permeação, pervasividade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
infiltración, influencia, invasión, percolación, permeación, omnipresencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
infiltracja, wpływ, wtargnięcie, perkolacja, przenikanie, wszechobecność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
инфильтрация , влияние , вторжение , фильтрация , проникновение , повсеместность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نفوذ
تصویر نفوذ
інфільтрація , вплив , вторгнення , фільтрація , проникнення , повсюдність
دیکشنری فارسی به اوکراینی