جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نفاق

نفاق

نفاق
دوروئی کردن، کفر در دل نهفتن و ایمان به زبان آشکار کردن، دوزبانی
نفاق
فرهنگ لغت هوشیار

نفاق

نفاق
دورویی کردن، دورویی، مکر و ریا
جمعِ واژۀ نفقه، آنچه صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند
نفاق
فرهنگ فارسی عمید

نفاق

نفاق
رایج و روان گردیدن بیع. (از منتهی الارب) (آنندراج). رواج شدن بیع. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، روان و رواج یافتن متاع. (غیاث اللغات) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، برپای شدن و رواج و رونق گرفتن بازار. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). ضد کساد. (آنندراج) ، زیاد شدن خواستگاران زن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نفاق

نفاق
اختلاف، تفرقه، دشمنی، دورویی، ریا، سالوس، شقاق، عناد، منافقت، ناسازگاری
متضاد: وفاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد