جدول جو
جدول جو

معنی نفل - جستجوی لغت در جدول جو

نفل
عبادتی که واجب نباشد، آنچه انسان علاوه بر واجبات و فرایض به جا بیاورد
تصویری از نفل
تصویر نفل
فرهنگ فارسی عمید
نفل
عبادتی که واجب نباشد
تصویری از نفل
تصویر نفل
فرهنگ لغت هوشیار
نفل
((نَ فَ))
غنیمت، غنیمتی که از دشمن برای مصالحه گیرند، مالی که شرعاً متعلق به پیغمیر یا امام است (از قبیل اموال میت بلاوارث، جنگل های طبیعی و غیره)، جمع انفال
تصویری از نفل
تصویر نفل
فرهنگ فارسی معین
نفل
((نَ))
عبادتی که واجب نباشد، عبادت مستحب، غنیمت، عطیه، بخشش
تصویری از نفل
تصویر نفل
فرهنگ فارسی معین
نفل
غنیمتی که از دشمن بگیرند و شرعاً متعلق به پیامبر یا امام یا حکومت اسلامی است
تصویری از نفل
تصویر نفل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نفله
تصویر نفله
ضایع و خراب، تلف شده، هدررفته، آدم بی دست و پا، کارخراب کن
فرهنگ فارسی عمید
نفله کردن از سریای نفل به آرش افتادن از میان رفتن از میان بردن تلف شده از بین رفته، آدم مردنی وضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفله
تصویر نفله
((نِ لِ))
هدر رفته، تلف شده، ضایع و خراب
فرهنگ فارسی معین
ولخرجی کردن، از بین بردن و کشتن شخصی بر اثر بی مبالاتی و امساک در خرج و افراط و تفریط، تلف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفله کاری
تصویر نفله کاری
ولخرجی حیف و میل پول و مال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفله شدن
تصویر نفله شدن
از میان بشدن، تلف شدن، مال بیهوه خرج شدن، مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفله کردن
تصویر نفله کردن
((~. دَ))
به هدر دادن، تلف کردن، کشتن، به قتل رساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهل
تصویر نهل
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قفل
تصویر قفل
چیلان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آفل
تصویر آفل
فرو رونده فرو شونده ناپدید گردنده غروب کننده غارب، جمع آفلین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفل
تصویر دفل
خر زهره از گیاهان کتران سفت (کتران قطران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذفل
تصویر ذفل
کتران شل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آفل
تصویر آفل
فرورونده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طفل
تصویر طفل
کودک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفی
تصویر نفی
نایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفع
تصویر نفع
سود، بهره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفس
تصویر نفس
دم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفر
تصویر نفر
تن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نسل
تصویر نسل
دودمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نخل
تصویر نخل
خرمابن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نقل
تصویر نقل
باز گفت، بازگویی، گزک
فرهنگ واژه فارسی سره
ناتوانی در انجام درست کاری، خرامیدن دامن کشان رفتن دامن دامن دراز، جامه گشاد، دم اسپ، پرگوشت، زندگی فراخ خرامیدن بناز رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
کنجاره لرد درد کنجال خره هم آوای فره کنجاره تفاله، آنچه ازمایعی ته نشین شود چون درد شراب دردی، تیرگی شیر و روغن، آنچه دفع شود از معده سرگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جفل
تصویر جفل
مورچه، پوست گردن، ژولیدن موی، تیز وزیدن سرگین پیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفل
تصویر حفل
جمع شدن مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفل
تصویر تفل
بزاق، آب دهان تف انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفل
تصویر سفل
پستی فرود گرایی پستی فرودی مقابل علو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبل
تصویر نبل
تیری که با کمان اندازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفض
تصویر نفض
تکان دادن جامه یا شاخۀ درخت، نگریستن به مکان تا آنچه را که در آن است خوب بشناسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفج
تصویر نفج
کاغذی که بر آن چیزی بنویسند
فرهنگ فارسی عمید