جدول جو
جدول جو

معنی نفله کردن

نفله کردن((~. دَ))
به هدر دادن، تلف کردن، کشتن، به قتل رساندن
تصویری از نفله کردن
تصویر نفله کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نفله کردن

نفله کردن

نفله کردن
ولخرجی کردن، از بین بردن و کشتن شخصی بر اثر بی مبالاتی و امساک در خرج و افراط و تفریط، تلف کردن
فرهنگ لغت هوشیار

نفله کردن

نفله کردن
در تداول، تلف کردن. نه به موقعخود صرف کردن. در غیر محل خود یا در کار غیر مفیدی صرف کردن. بی نتیجه از میان بردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

ناله کردن

ناله کردن
نالیدن، باآه وزاری التماس و دعاکردن تضرع کردن: ناله ای کن کای تو علام الغیوب زیر سنگ مکر بدمارا مکوب، شکایت کردن گله کردن: حافظ، از فقر مکن ناله که گرشعر این است هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی. (حافظ. 321)
فرهنگ لغت هوشیار

نفقه کردن

نفقه کردن
تورتیز کردن هزینه کردن انفاق کردن خرج کردن: دیگر آنست که در فراخی نعمت نفقه کند
فرهنگ لغت هوشیار