جدول جو
جدول جو

معنی نفطانداز - جستجوی لغت در جدول جو

نفطانداز
(دی نَ / نِ نَ)
نفت انداز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نفاطه. (دهار). رجوع به نفت انداز شود: و نفطاندازان آتش در هوا پران می کردند و سوار و اسب بر جای می سوخت. (راحه الصدور)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نفت انداز
تصویر نفت انداز
نفاط، آنکه به وسیلۀ منجنیق گوی های مشتعل آغشته به نفت را به سوی دشمن پرتاب می کرد، نفت انداز
فرهنگ فارسی عمید
(نَ اَ)
عمل نفطانداز. رجوع به نفت اندازی شود: هندویی نفطاندازی همی آموخت. حکیمی گفت: تو را که خانه نیین است، بازی نه این است. (گلستان ج یوسفی ص 159)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
نفاطه. (یادداشت مؤلف). آتشباز، گوله انداز، یعنی کسی که توپ و تفنگ را سر دهد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نفت اندود. رجوع به نفت اندود شود: کبوتران نفطاندود را بگذاشتند. (تاریخ بیهقی ص 450)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفط انداز
تصویر نفط انداز
افروزنده مواد آتشبازی
فرهنگ لغت هوشیار
نفت اندازی نفاطی: هندوی نفط اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیین است بازی نه این است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفت انداز
تصویر نفت انداز
افروزنده مواد آتشبازی
فرهنگ لغت هوشیار
چشم انداز، دیدگاه، منظر، منظره
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زن آرایشگر، مشاطه
فرهنگ گویش مازندرانی
مورد بی توجّهی، نادیده گرفته شده است
دیکشنری اردو به فارسی