گروهی که به تجسس دشمن و خوف فرستند هر جانبی. (منتهی الارب) (آنندراج). جماعتی که ایشان را به تجسس به اطراف فرستند تا ببینند در آنجا دشمنی یا خوفی هست یا نه. (از تاج العروس) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). گروهی که راه از جاسوس و جز او پاک دارند. (از مهذب الاسماء). نفیضه. (مهذب الاسماء) (متن اللغه). ج، نفائض
گروهی که به تجسس دشمن و خوف فرستند هر جانبی. (منتهی الارب) (آنندراج). جماعتی که ایشان را به تجسس به اطراف فرستند تا ببینند در آنجا دشمنی یا خوفی هست یا نه. (از تاج العروس) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). گروهی که راه از جاسوس و جز او پاک دارند. (از مهذب الاسماء). نفیضه. (مهذب الاسماء) (متن اللغه). ج، نفائض
دم، نفس، در پزشکی ورم و آماس شکم نفخۀ صور: بادی که اسرافیل در روز رستاخیز در صور یعنی شیپور خود می دمد و مردگان زنده می شوند، برای مثال حریفان خلوت سرای الست / به یک جرعه تا نفخۀ صور مست (سعدی۱ - ۱۰۳)
دم، نفس، در پزشکی ورم و آماس شکم نفخۀ صور: بادی که اسرافیل در روز رستاخیز در صور یعنی شیپور خود می دمد و مردگان زنده می شوند، برای مِثال حریفان خلوت سرای الست / به یک جرعه تا نفخۀ صور مست (سعدی۱ - ۱۰۳)
یکبار رمیدن. (آنندراج). واحد نفر است. (از اقرب الموارد). رجوع به نفر شود، قومی که به کاری پیش روند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، گروهی که با کسی رمند. (منتهی الارب). گروهی که با کسی رمند و فرارکنند. (ناظم الاطباء). القوم ینفرون معک و یتنافرون فی القتال. (از اقرب الموارد) ، خویش و نزدیک مرد که به خشم وی خشمناک شوند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نافره. (از اقرب الموارد). رهط. عشیره و اسرۀ مرد. (از متن اللغه) ، گروه مردم از سه تا ده. (منتهی الارب). رجوع به نفر شود
یکبار رمیدن. (آنندراج). واحد نفر است. (از اقرب الموارد). رجوع به نَفَر شود، قومی که به کاری پیش روند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، گروهی که با کسی رمند. (منتهی الارب). گروهی که با کسی رمند و فرارکنند. (ناظم الاطباء). القوم ینفرون معک و یتنافرون فی القتال. (از اقرب الموارد) ، خویش و نزدیک مرد که به خشم وی خشمناک شوند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نافره. (از اقرب الموارد). رهط. عشیره و اسرۀ مرد. (از متن اللغه) ، گروه مردم از سه تا ده. (منتهی الارب). رجوع به نفر شود
نفخه. یک بار دمیدگی. (از ناظم الاطباء). یک بار دمیدن. (غیاث اللغات). رجوع به نفخه شود، دم. (یادداشت مؤلف). - تا نفخۀ صور، تا روز قیامت. تا صبح محشر. تا ابد: شب را ز برای زنده ماندن تا نفخۀ صور همبرآرم. خاقانی. حریفان خلوتسرای الست به یک جرعه تا نفخۀ صور مست. سعدی. - نفخۀ روح، کنایه از دمی باشد که جبرئیل در آستین مریم مادر حضرت عیسی (ع) دمیده بود. (آنندراج). نفخ روح: ز یک نفخۀ روح عدلش چومریم عقیم خزان بکر نیسان نماید. خاقانی. خاک چو مریم از صفت عیسی شش مهه به بر کرده به سان مریمش نفخۀ روح شوهری. خاقانی. - نفخۀ صور، دم صور. (یادداشت مؤلف). نفخ صور: زنده شد لهو و شادی از پی آنک نعرۀ رعد نفخۀ صور است. مسعودسعد. نفس عاشقان و نالۀ کوس نفخۀ صور در جهان بگشاد. خاقانی. دشت محرم صحن محشر گشته وز لبیک خلق نفخۀ صور اندرین پیروزه پنگان دیده اند. خاقانی. من زنده به ذکر دوست باشم دیگر حیوان به نفخۀ صور. سعدی
نفخه. یک بار دمیدگی. (از ناظم الاطباء). یک بار دمیدن. (غیاث اللغات). رجوع به نفخه شود، دم. (یادداشت مؤلف). - تا نفخۀ صور، تا روز قیامت. تا صبح محشر. تا ابد: شب را ز برای زنده ماندن تا نفخۀ صور همبرآرم. خاقانی. حریفان خلوتسرای الست به یک جرعه تا نفخۀ صور مست. سعدی. - نفخۀ روح، کنایه از دمی باشد که جبرئیل در آستین مریم مادر حضرت عیسی (ع) دمیده بود. (آنندراج). نفخ روح: ز یک نفخۀ روح عدلش چومریم عقیم خزان بکر نیسان نماید. خاقانی. خاک چو مریم از صفت عیسی شش مهه به بر کرده به سان مریمش نفخۀ روح شوهری. خاقانی. - نفخۀ صور، دم صور. (یادداشت مؤلف). نفخ صور: زنده شد لهو و شادی از پی آنک نعرۀ رعد نفخۀ صور است. مسعودسعد. نفس عاشقان و نالۀ کوس نفخۀ صور در جهان بگشاد. خاقانی. دشت محرم صحن محشر گشته وز لبیک خلق نفخۀ صور اندرین پیروزه پنگان دیده اند. خاقانی. من زنده به ذکر دوست باشم دیگر حیوان به نفخۀ صور. سعدی
نفخه در فارسی یک بار دمیدن، وزیدن باد دمیدن باد، آماس شکم، دمش یک بار دمیدن با دهان دم و غیره. یا نفخه اسرافیل (اسرافیلی) دمیدن اسرافیل در صور نفخه صور: بیک نفخه اسرافیلی همه را در بسیط قیامت حاضر کند، یک بار باد کردن، پر شدن شکم از باد، ورم بادی سخت ورم ریحی آماس شکم. یانفخه روح. دمی که روح القدس در آستین مریم مادر عیسی دمید
نفخه در فارسی یک بار دمیدن، وزیدن باد دمیدن باد، آماس شکم، دمش یک بار دمیدن با دهان دم و غیره. یا نفخه اسرافیل (اسرافیلی) دمیدن اسرافیل در صور نفخه صور: بیک نفخه اسرافیلی همه را در بسیط قیامت حاضر کند، یک بار باد کردن، پر شدن شکم از باد، ورم بادی سخت ورم ریحی آماس شکم. یانفخه روح. دمی که روح القدس در آستین مریم مادر عیسی دمید