نفثه نفثه یکی نفث است. (از اقرب الموارد). رجوع به نفث شود، دمیدگی، دمیدگی افسونگر و دم دهنده. (ناظم الاطباء) ، انداخته شده. (یادداشت مؤلف) ، کلام. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
نفخه نفخه دم، نفس، در پزشکی ورم و آماس شکمنفخۀ صور: بادی که اسرافیل در روز رستاخیز در صور یعنی شیپور خود می دمد و مردگان زنده می شوند، برای مِثال حریفان خلوت سرای الست / به یک جرعه تا نفخۀ صور مست (سعدی۱ - ۱۰۳) فرهنگ فارسی عمید
نفقه نفقه آنچه صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند، هزینۀ زندگی عیال و اولاد، آنچه انفاق کنند فرهنگ فارسی عمید
نفاثه نفاثه نفاثه در فارسی مونث نفاث دمنده فوت کننده، جادوگر زن مونث نفاث، جمع نفاثات فرهنگ لغت هوشیار