جمع واژۀ نفاثه، به معنی ساحر. - نفاثات فی العقد، زنان ساحره. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). زنان دردمندۀ سحر بر عقده ها. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). زنان ساحر که در گره های ریسمان جادو دمند. (فرهنگ خطی). زنان جادوگری که ریسمان را گره زنند و بر آن جادو دمند. (از اقرب الموارد). قوله تعالی: و من شرالنفاثات فی العقد. (قرآن 4/113). قل اعوذت خواند باید کای صمد هین ز نفاثات افغان وز عقد. مولوی
جَمعِ واژۀ نفاثه، به معنی ساحر. - نفاثات فی العقد، زنان ساحره. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). زنان دردمندۀ سحر بر عقده ها. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). زنان ساحر که در گره های ریسمان جادو دمند. (فرهنگ خطی). زنان جادوگری که ریسمان را گره زنند و بر آن جادو دمند. (از اقرب الموارد). قوله تعالی: و من شرالنفاثات فی العقد. (قرآن 4/113). قل اعوذت خواند باید کای صمد هین ز نفاثات افغان وز عقد. مولوی
موافقت کردن با کسی در امری، موافقت، خبر آمدن چیزی مبتدا را بلاوسطه (یعنی بدون آوردن کلمه ذو و غیر آن) مانند: (زید قائم {بخلاف} زید قیام {که آن حمل صحیح نمی باشد مگر با آوردن واسطه مانند: زید ذو قیام
موافقت کردن با کسی در امری، موافقت، خبر آمدن چیزی مبتدا را بلاوسطه (یعنی بدون آوردن کلمه ذو و غیر آن) مانند: (زید قائم {بخلاف} زید قیام {که آن حمل صحیح نمی باشد مگر با آوردن واسطه مانند: زید ذو قیام
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده