- نغمه (دخترانه)
- ترانه، آهنگ، آهنگ یا ملودی، آوازه
معنی نغمه - جستجوی لغت در جدول جو
- نغمه
- آواز خوش، سرود، آهنگ، ترانه، نوا
- نغمه
- آواز حسن صوت در قرائت
- نغمه ((نَ مِ))
- آواز خوش، سرود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قلاده، گردن بند زنان
نیم، نصف چیزی، نصف آجر یا خشت
بوی خوش، گل سرخ، گل خوشبوی
مکتوب، کتابت، قرطاس، رقعه، خط
پهلوان، دلیر، نام پدر سام، جد رستم
گیاه بی ساغ، یک ستاره (در فرهنگ معین این واژه نیز چون نجم با گز مازک برابر آمده) ستاره اخترنجم، گزمازج طرفا
نسمه در فارسی، دم (نفس)، روان (نفس)، آدمی، بنده، دم نفس، روح روان، انسان، بنده، عبد، جمع نسمنسمات
نعمت در فارسی فرهدهش شیدان پلاو نیکبار انباردگی
نغمه: بنغمتی خوش این آوازبرداده
هفت (جرعه)، کار زشت
نقمت در فارسی کینه وری، کیفر
نصف هر چیز (هر بیت را بدو نیمه باشد که در تحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند)، پارچه ای که بوسیله آن روی خود را پوشند برقع، نصف ار خالق، نصفه آجر یا خشت. یا نیمه پسین. نصف موخر: (نیمه پسین از پیکر گاو) یا نیمه پیشین. نصف مقدم: (نیمه پشین از شکل ثور) یا نیمه دینار. نصف دینار، لب معشوق، بوسه. یا نیمه شب. نصف نصف یک ربع. یا نیمه نیمه نیمه. نصف نصف نصف یک هشتم. یا به دو نیمه شدن نصف شدن
حاجت، نیاز
مطلبی که خطاب بر فردی معین نوشته می شود و معمولاً به وسیلۀ پست و در پاکت به دست گیرنده می رسد، کاغذی که بر روی آن مطالبی نوشته شده، (پیشوند) جزء پسین برخی کلمات به معنی نوشته ای در موضوع معین مثلاً پایان نامه، سال نامه
هر چیز نرم و ملایم، در علم زیست شناسی پرۀ گوش که گوشواره به آن آویخته می شود، قسمت نرم بعضی اعضای بدن
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، کوکب، ستار، اختر، تارا، جرم، نیّر، کوکبه، استاره، نجم
połowa
половина
половина