نعمت. تن آسانی. فراخی. دست رس نیکو. (منتهی الارب) (آنندراج). خفض. دعه. مال. (اقرب الموارد) ، آنچه کرده شود از نیکوئی در حق کسی. (آنندراج) (منتهی الارب) ، نعمی عین، نعام عین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به نعام شود
نعمت. تن آسانی. فراخی. دست رس نیکو. (منتهی الارب) (آنندراج). خفض. دعه. مال. (اقرب الموارد) ، آنچه کرده شود از نیکوئی در حق کسی. (آنندراج) (منتهی الارب) ، نعمی عین، نعام عین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به نعام شود
توانگری. مالداری: منعمی زو خواه نه از گنج و مال نصرت از وی خواه نی از عم و خال. مولوی. منعمی پنهان کنی در ذل فقر طوق دولت بندی اندر غل فقر. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 404). رجوع به منعم شود
توانگری. مالداری: منعمی زو خواه نه از گنج و مال نصرت از وی خواه نی از عم و خال. مولوی. منعمی پنهان کنی در ذل فقر طوق دولت بندی اندر غل فقر. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 404). رجوع به منعم شود
نالگر سمگر بجشاک، سنبی در هندسه منسوب به نعل: نعلبند: مرد خفاف نعلی و خراز از مواریث آنک داند راز. (حدیقه. مد. 123)، چون دو قوس از دایره که طولشان از نصف دایره بیشتر باشد و انحداب (کوژی) آنها در یک جانب بود - بر سطحی محیط شوند آن شکل را نعلی نامند
نالگر سمگر بجشاک، سنبی در هندسه منسوب به نعل: نعلبند: مرد خفاف نعلی و خراز از مواریث آنک داند راز. (حدیقه. مد. 123)، چون دو قوس از دایره که طولشان از نصف دایره بیشتر باشد و انحداب (کوژی) آنها در یک جانب بود - بر سطحی محیط شوند آن شکل را نعلی نامند
معما در فارسی: پوشیده، چیستان چرمک پردک کرتک فرشن پنهان داشته پوشیده، آن است که اسمی یا معنیی را بنوعی از مشکلات حساب یا به چیزی از قلب و تصحیف و غیرآن از انواع تعمیه پوشیده گردانند تاجز به اندیشه تمام و فکر بسیار آن را نتوان کشف کرد چنانکه در نام} مسعود {گفته اند: (چو نامش بپرسیدم از ناز زود بدامن چو برخاست بر بط بسود. {} بتازی بدانستم آن رمزاو که نامش ز بربط بسودن چه بود) (المعجم. مد. چا. 316: 1) توضیح: بسودن مس بر بط عود. مس عود مسعود، جمع معمیات
معما در فارسی: پوشیده، چیستان چرمک پردک کرتک فرشن پنهان داشته پوشیده، آن است که اسمی یا معنیی را بنوعی از مشکلات حساب یا به چیزی از قلب و تصحیف و غیرآن از انواع تعمیه پوشیده گردانند تاجز به اندیشه تمام و فکر بسیار آن را نتوان کشف کرد چنانکه در نام} مسعود {گفته اند: (چو نامش بپرسیدم از ناز زود بدامن چو برخاست بر بط بسود. {} بتازی بدانستم آن رمزاو که نامش ز بربط بسودن چه بود) (المعجم. مد. چا. 316: 1) توضیح: بسودن مس بر بط عود. مس عود مسعود، جمع معمیات