معنی نامی
نامی
nominal
تصویر نامی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با نامی
نامی
نامی
منسوب به نام، مشهور، معروف
فرهنگ نامهای ایرانی
نامی
نامی
معروف
فرهنگ واژه فارسی سره
نامی
نامی
نامور، نام آور، نامدار، بنام، مشهور
محبوب
نمو کننده، رشد کننده، روینده
فرهنگ فارسی عمید
نامی
نامی
نامدار، نام آور
فرهنگ لغت هوشیار
نامی
نامی
معروف، نامدار
فرهنگ فارسی معین
نامی
نامی
رشد کننده، نمو کننده
فرهنگ فارسی معین
نامی
نامی
Nominal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نامی
نامی
nominal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نامی
نامی
nominalny
دیکشنری فارسی به لهستانی