جدول جو
جدول جو

معنی نظامیه - جستجوی لغت در جدول جو

نظامیه
(نِ می یَ / یِ)
نام مدارسی است که به امر خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و مقتدر دولت سلجوقیان، در قرن پنجم هجری قمری، در ولایات مهم قلمرو سلجوقی تأسیس شد، و ظاهراً نظامیه ها نخستین مدارسی بوده است که برای طلاب و دانشجویان آنها راتبه و شهریۀ معین و مداومی مقرر شده است. این مدارس به صورت آموزشگاههای مرتب شبانه روزی مخصوص شافعی مذهبان اداره می شده و وسایل آسایش طلاب آنها از هر حیث فراهم بوده است. معروفترین نظامیه ها عبارت است از:
1- نظامیۀ نیشابور، این مدرسه در اواخر نیمۀ اول قرن پنجم هجری قمری به امر خواجه نظام الملک برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبداﷲ جوینی متوفی به سال 487 هجری قمری بنا شد و ابوالمعالی سی سال در آنجا به تدریس و خطابه و ذکر می پرداخت و روزانه سیصد مرد در آنجا به دانش آموزی جمع می شدند، از طلاب و دانش آموزان نامدار این مدرسه اند: امام محمد غزالی و اوحدالدین انوری ابیوردی.
2- نظامیۀ بغداد، بنای این مدرسه در سال 459 هجری قمری پایان گرفت، نظام الملک برای ساختمان این مدرسه 200000 دینار از مال خود خرج کرد و موقوفات متعدد و پردرآمدی بدان تخصیص داد، در نظامیۀ بغداد حجره هائی به سکونت طلاب اختصاص داشت و کتاب خانه معتبر آن از کتابهای ارجمند انباشته بود. در این دارالعلم بزرگ شش هزار تن دانشجو به تحصیل فقه و تفسیر و حدیث و نحو و لغت و ادبیات و فلسفه، اشتغال داشتند و به روایت ابن جبیر اندلسی که در سال 580 هجری قمری بغداد را سیاحت کرده است: ’بغداد را نزدیک سی مدرسه است و بزرگترین و مشهورترین آنها نظامیه است’ در آغاز تأسیس نظامیۀ بغداد از امام شیخ ابواسحاق شیرازی دعوت شد تادر آنجا به تدریس پردازد و تا فرارسیدن وی امام ابونصر بغدادی، معروف به ابن صباغ بیست روزی بدین مهم پرداخت، امام غزالی نیز از مدرسان این دارالعلم بود. تولیت نظامیۀ بغداد بعد از خواجه نظام الملک با فرزندان وی بود و این دانشگاه بزرگ مذهب شافعی تا قریب دوقرن بعد از ایجاد در اوج عظمت و اشتهار بود و از آن پس نیز با اینکه مدرسه مستنصریه از شهرت و اعتبار آن کاسته بود، مدتها دایر بود.
3- نظامیۀ بلخ، از اساتید معروف آن آدم بن اسدالهروی است و از شاگردان بنام آنجا رشید وطواط است.
4- نظامیۀ بصره، به روایت مؤلف تجارب السلف این مدرسه که از نظامیۀ بغداد نیکوتر و بزرگتر بوده است، در اواخر ایام المعتصم باﷲ خراب شد و از مصالح ساختمانی آن در شهر بصره مدرسه دیگری به همین نام ساختند.
5- نظامیۀ اصفهان، که خواجه ده هزار دینار از ضیاع و مستغلات خویش بر آن وقف کرده بود و آن را به نام صدرالدین خجندی مدرسه صدریه هم نامیده اند.
گذشته از اینها نظامیه هائی در مرو و موصل و هرات نیز به همت و امر خواجه تأسیس شده بوده است. (از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 صص 234- 241). برای تحقیق بیشتر رجوع به مجلۀ مهر سال 2 شمارۀ 2 ص 117 مقالۀ مرحوم سعید نفیسی زیر عنوان نظامیه و مقدمۀ جلال همائی بر غزالی نامه و وفیات الاعیان ج 1 ص 222 و 407 و طبقات الشافعیه ج 3 ص 137 و 252 به بعد و تجارب السلف ص 269 و تاریخ تمدن اسلامی ج 3 ص 97 و دایره المعارف اسلامی ج 3 ص 404 و رحلۀ ابن جبیر چ مصر ص 197 و حوادث الجامعه ص 124 شود
لغت نامه دهخدا
نظامیه
(نَ ظَ کَ)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران - اهواز ضمیمۀ بخش مرکزی شهرستان اهواز است، این ایستگاه در 20هزارگزی شمال اهواز واقع است و ساکنین آن کارمندان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 355)
لغت نامه دهخدا
نظامیه
نظامیه در فارسی مونث نظامی سپاهیگری، وابسته به خواجه نظام الملک نام آموزشگاه های او پیروان ابراهیم بن سیار نظام از خرد گرایان (معتزله) که نیکی را از سرنوشت و بدی را از خواست آدمی می دانست مونث نظامی: ... (امیر نظام) بار دیگر بسمت سرهنگی فوج گروس داخل خدمت نظامیه شد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نظامی
تصویر نظامی
مربوط به نظام، برای مثال لباس نظامی، (صفت نسبی، اسم) ارتشی، سرباز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامیه
تصویر نامیه
قوه ای که موجب رشد و نمو می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظمیه
تصویر نظمیه
شهربانی، اداره ای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزه کاران بوده، نظمیه
فرهنگ فارسی عمید
(نَظْ ظا ری یَ)
ابل نظاریه، شتران منسوب به گروه بنو نظار و یا منسوب به نظار که نام گشنی است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نامیه در فارسی مونث نامی بالنده کوالیده، آفریده، رویشی رستنی مونث نامی بالنده نموکننده: (این ساعت دراین فصل... نامه زوال نامیه خواندن گیرند، { آفرینش خدای خلق خدای، نبات رستنی رویشی. یا قوت (قوه) نامیه. یا روح نامیه. یانفس نامیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظمیه
تصویر نظمیه
شهربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
سپاهی، لشکری، جنگی، قشونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظمیه
تصویر نظمیه
((نَ یُِ))
گرفته شده از عربی، در گذشته به اداره انتظامی و شهربانی گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامیه
تصویر نامیه
((یِ))
مؤنث نامی، قوه ای که موجب رشد و نمو می شود، جمع نوامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
جيشٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
Military, Tactical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militaire, tactique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militar, tático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
군사의 , 전술의
دیکشنری فارسی به کره ای
سیستماتیک، نظامی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
فوجی , فوجی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
ทหาร , กลยุทธ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
צָבָאִי , טַקְטִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
軍の , 戦術の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
军事的 , 战术的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
kijeshi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militer, taktis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
askeri, taktik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militar, táctico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
সামরিক , কৌশলগত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
सैन्य , सामरिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militare, tattico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militärisch, taktisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
militair, tactisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
военный , тактический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
wojskowy, taktyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نظامی
تصویر نظامی
військовий , тактичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی