دهی است از دهستان دهلو بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 10 هزارگزی مغرب میناب بر سر راه میناب به بندرعباس، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 800 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش خرما، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ص 411)
دهی است از دهستان دهلو بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 10 هزارگزی مغرب میناب بر سر راه میناب به بندرعباس، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 800 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش خرما، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ص 411)
منسوب به نصیر که یکی از فدائیان حضرت علی کرم اﷲ وجهه بود که آن حضرت را خدا می گفت و آن حضرت او را به قتل می رسانیدند باز او زنده می شد، قصۀ حیات و ممات او مشهور است. (غیاث اللغات) (از آنندراج). اهل حق. علی اللهی. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به نصیریه و نصیر شود
منسوب به نصیر که یکی از فدائیان حضرت علی کرم اﷲ وجهه بود که آن حضرت را خدا می گفت و آن حضرت او را به قتل می رسانیدند باز او زنده می شد، قصۀ حیات و ممات او مشهور است. (غیاث اللغات) (از آنندراج). اهل حق. علی اللهی. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به نصیریه و نُصَیر شود
منسوب است به شهر ناصره به خلاف قیاس. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، منسوب است به نصران. (منتهی الارب) ، آن که پیرو دین عیسی مسیح است. (از المنجد). ترسا. (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 100). عیسوی مذهب، چرا که یکی از اسمای عیسی علیه السلام ناصری است، از آن که مولد آن جناب قریۀ ناصره بوده است از مضافات بیت المقدس در ولایت شام و این نسبت به حذف الف است و زیادت الف و نون چنان که در حقانی. (غیاث اللغات) (آنندراج) : در کتاب معارف خوانده ام که ترسایان رانصرانی از آن خوانند که آن دیه که مسیح بدان فرود آمد ناصره خواندندی از زمین خلیل. (مجمل التواریخ). گر آب چاه نصرانی نه پاک است جهود مرده می شوئی چه باک است. سعدی. دیگری گفت پدرش نصرانی بوده. (گلستان)
منسوب است به شهر ناصره به خلاف قیاس. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، منسوب است به نصران. (منتهی الارب) ، آن که پیرو دین عیسی مسیح است. (از المنجد). ترسا. (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 100). عیسوی مذهب، چرا که یکی از اسمای عیسی علیه السلام ناصری است، از آن که مولد آن جناب قریۀ ناصره بوده است از مضافات بیت المقدس در ولایت شام و این نسبت به حذف الف است و زیادت الف و نون چنان که در حقانی. (غیاث اللغات) (آنندراج) : در کتاب معارف خوانده ام که ترسایان رانصرانی از آن خوانند که آن دیه که مسیح بدان فرود آمد ناصره خواندندی از زمین خلیل. (مجمل التواریخ). گر آب چاه نصرانی نه پاک است جهود مرده می شوئی چه باک است. سعدی. دیگری گفت پدرش نصرانی بوده. (گلستان)
فرقه ای از غلاه شیعه. (از اقرب الموارد). طایفه ای از غلاه شیعه که منسوبند به ابن نصیر وکیل امام یازدهم، به نام علویون نیز معروفند، جمعیت ایشان در حدود 250000 نفر است. (از اعلام المنجد). رجوع به نصیّریه شود
فرقه ای از غلاه شیعه. (از اقرب الموارد). طایفه ای از غلاه شیعه که منسوبند به ابن نصیر وکیل امام یازدهم، به نام علویون نیز معروفند، جمعیت ایشان در حدود 250000 نفر است. (از اعلام المنجد). رجوع به نُصَیَّریه شود
نام فرقه ای از غلاه شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است. (از اقرب الموارد). قالوا: ان اﷲ حل فی علی رضی اﷲ عنه. (تعریفات). فرقه ای از غلاه شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤمنین علی علیه الصلوه و السلام حلول کرده، و حجت آورند که ظهورروحانی در جسمانی از مطالبی است که قابل انکار نمی باشد مانند ظهور جبرئیل در صورت بشر، برای امور خیر وظهور شیطان در صورت بشر در امور شر. و چون علی و اولادش بر سایر معاصران برتر و به تأییدات وابستۀ به اسرار باطنیه مؤید بوده اند از این رو حق به صورت آنان ظهور کرد و به زبان آنها گویا شد و آنان را دستگیری کرد و از این رو خدائی را در ذات امامان از نسل علی منحصر دانند. (از شرح المواقف). فرقه ای از غلاه شیعه که تابعان محمد بن نصیر نمیری اند که ’امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز میکرده’ - به روایتی دیگر نصیریه نام فرقه ای است که ’به نبوت محمد بن نصیر فهری نمیری قائل هستند’ و به روایت دیگر ’ایشان از شعب سبائیه و معتقد به ربوبیت حضرت امیرالمؤمنین و اتباع شخصی نصیر (بر وزن کمیل) و یا محمد بن نصیر هستند’ و گویند که ’آن حضرت رئیس ایشان یا جمعی از ایشان را کشته بلکه از آن عقیدۀ فاسد منصرف باشند که مثمر واقع نشد’. (ریحانه الادب ج 4 ص 206). گروهی از مردم که در قسمت شمال سوریه سکونت دارند و معتقدات خود را از دیگران مخفی می دارند و فلاحین نامیده می شوند، نصیّری یک تن از ایشان. (از اقرب الموارد)
نام فرقه ای از غلاه شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است. (از اقرب الموارد). قالوا: ان اﷲ حل فی علی رضی اﷲ عنه. (تعریفات). فرقه ای از غلاه شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤمنین علی علیه الصلوه و السلام حلول کرده، و حجت آورند که ظهورروحانی در جسمانی از مطالبی است که قابل انکار نمی باشد مانند ظهور جبرئیل در صورت بشر، برای امور خیر وظهور شیطان در صورت بشر در امور شر. و چون علی و اولادش بر سایر معاصران برتر و به تأییدات وابستۀ به اسرار باطنیه مؤید بوده اند از این رو حق به صورت آنان ظهور کرد و به زبان آنها گویا شد و آنان را دستگیری کرد و از این رو خدائی را در ذات امامان از نسل علی منحصر دانند. (از شرح المواقف). فرقه ای از غلاه شیعه که تابعان محمد بن نصیر نمیری اند که ’امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز میکرده’ - به روایتی دیگر نصیریه نام فرقه ای است که ’به نبوت محمد بن نصیر فهری نمیری قائل هستند’ و به روایت دیگر ’ایشان از شعب سبائیه و معتقد به ربوبیت حضرت امیرالمؤمنین و اتباع شخصی نصیر (بر وزن کمیل) و یا محمد بن نصیر هستند’ و گویند که ’آن حضرت رئیس ایشان یا جمعی از ایشان را کشته بلکه از آن عقیدۀ فاسد منصرف باشند که مثمر واقع نشد’. (ریحانه الادب ج 4 ص 206). گروهی از مردم که در قسمت شمال سوریه سکونت دارند و معتقدات خود را از دیگران مخفی می دارند و فلاحین نامیده می شوند، نُصَیّری یک تن از ایشان. (از اقرب الموارد)
عمل گیرا، حالت و چگونگی گیرا، صفت گیرا، قوت گیرندگی، قبض و تصرف و توانایی گرفتن و ضبط کردن، (از ناظم الاطباء) : تن گوید بار خدایامرا بیافریدی بمانند پارۀ هیزم، در دستم گیرایی نبود و در پایم روانی نبود، (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 301)، گرفتگی، (ناظم الاطباء)، ابتلاء وگرفتار شدن، تأثیر، جذب: سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست، سعدی، - گیرایی در چشم داشتن، جاذب بودن: چشمان او گیرایی خاص داشت، خاصیت جاذبیت در او بود، رجوع به گیرا شود
عمل گیرا، حالت و چگونگی گیرا، صفت گیرا، قوت گیرندگی، قبض و تصرف و توانایی گرفتن و ضبط کردن، (از ناظم الاطباء) : تن گوید بار خدایامرا بیافریدی بمانند پارۀ هیزم، در دستم گیرایی نبود و در پایم روانی نبود، (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 301)، گرفتگی، (ناظم الاطباء)، ابتلاء وگرفتار شدن، تأثیر، جذب: سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست، سعدی، - گیرایی در چشم داشتن، جاذب بودن: چشمان او گیرایی خاص داشت، خاصیت جاذبیت در او بود، رجوع به گیرا شود
سست رایی، ضیلولت، (نصاب الصبیان)، ناصوابی رای: وگر بگذری زین و جنگت هواست سرت پر ز بیرایی و کیمیاست، فردوسی، از سر بیخودی و بیرایی در سر کار شد به رسوایی، نظامی
سست رایی، ضیلولت، (نصاب الصبیان)، ناصوابی رای: وگر بگذری زین و جنگت هواست سرت پر ز بیرایی و کیمیاست، فردوسی، از سر بیخودی و بیرایی در سر کار شد به رسوایی، نظامی
نکورای بودن. صفت نکورای. رجوع به نکورای شود: پایگاه وزرا یافته نزدیک ملک از نکورایی و دانایی و تدبیرگری. فرخی. گوید اینجا خاص مهمانت آمدم اجری خاص از نکورایی فرست. خاقانی
نکورای بودن. صفت نکورای. رجوع به نکورای شود: پایگاه وزرا یافته نزدیک ملک از نکورایی و دانایی و تدبیرگری. فرخی. گوید اینجا خاص مهمانْت آمدم اجری خاص از نکورایی فرست. خاقانی
پیروان نصیر و ابن حزم از گزافندگان که باور داشتند باشنادگان آسمان می توانند پیکر زمینی بپذیرند آنان پس از پیامبر (ص) علی بن ابیطالب (ع) را و هم چنین فرزندانش را بهترین آدمیان و برابر با خدا می دانستند
پیروان نصیر و ابن حزم از گزافندگان که باور داشتند باشنادگان آسمان می توانند پیکر زمینی بپذیرند آنان پس از پیامبر (ص) علی بن ابیطالب (ع) را و هم چنین فرزندانش را بهترین آدمیان و برابر با خدا می دانستند
نصرانی در فارسی یونانی تازی گشته ترسای ترسا منسوب به ناصره، مسیحی عیسوی (بمناسبت انتساب بمولد عیسی مسیح) جمع نصاری نصرانیان: و چون آهنگ دعا کردند. عالم نصرانیان با ایشان گفت
نصرانی در فارسی یونانی تازی گشته ترسای ترسا منسوب به ناصره، مسیحی عیسوی (بمناسبت انتساب بمولد عیسی مسیح) جمع نصاری نصرانیان: و چون آهنگ دعا کردند. عالم نصرانیان با ایشان گفت