اندرزگر. (یادداشت مؤلف). پنددهنده. اندرزکننده. آگاه سازنده. (ناظم الاطباء). ناصح. نصیح. مشفق خیرخواه که به خیرخواهی پند دهد و به صواب رهنمائی کند: یک روز گرم گاه به خانه اندر نشسته بود (قابیل) ابلیس بیامد بر شبه یک فرشته... گفت من فرشته ام از آسمان آمده ام تا ترا نصیحت گر باشم و در کار تو تدبیر کنم. (ترجمه طبری بلعمی). بداندیش او به جان، بدی خواه او به تن نکوخواه او ز یسر، نصیحتگر از یسار. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 146). پژوهندۀ رای شاه عجم نصیحتگر شهریار زمن. فرخی. با تو برون از تو درون پروری است گوش ترا نیک نصیحتگری است. نظامی. نصیحت گری لومش آغاز کرد که خود را بکشتی در این آب سرد. سعدی. به نصیحت گر دل شیفته می باید گفت برو ای خواجه که این درد به درمان نرود. سعدی. پریشیده عقل و پراکنده گوش ز قول نصیحت گر آگنده گوش. سعدی
اندرزگر. (یادداشت مؤلف). پنددهنده. اندرزکننده. آگاه سازنده. (ناظم الاطباء). ناصح. نصیح. مشفق خیرخواه که به خیرخواهی پند دهد و به صواب رهنمائی کند: یک روز گرم گاه به خانه اندر نشسته بود (قابیل) ابلیس بیامد بر شبه یک فرشته... گفت من فرشته ام از آسمان آمده ام تا ترا نصیحت گر باشم و در کار تو تدبیر کنم. (ترجمه طبری بلعمی). بداندیش او به جان، بدی خواه او به تن نکوخواه او ز یسر، نصیحتگر از یسار. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 146). پژوهندۀ رای شاه عجم نصیحتگر شهریار زمن. فرخی. با تو برون از تو درون پروری است گوش ترا نیک نصیحتگری است. نظامی. نصیحت گری لومش آغاز کرد که خود را بکشتی در این آب سرد. سعدی. به نصیحت گر دل شیفته می باید گفت برو ای خواجه که این درد به درمان نرود. سعدی. پریشیده عقل و پراکنده گوش ز قول نصیحت گر آگنده گوش. سعدی
ابن نهیک الکلابی، از شعرای عرب است و در حدود سال 150 هجری قمری درگذشت، در الاغانی قصیدتی از او نقل شده که مطلعش این است: ألا من لقلب فی الحجاز قسیمه منه بأکناف الحجاز قسیم. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 356). و نیز رجوع به الاغانی چ ساسی ج 12 ص 33 شود
ابن نهیک الکلابی، از شعرای عرب است و در حدود سال 150 هجری قمری درگذشت، در الاغانی قصیدتی از او نقل شده که مطلعش این است: ألا من لقلب فی الحجاز قسیمه منه بأکناف الحجاز قسیم. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 356). و نیز رجوع به الاغانی چ ساسی ج 12 ص 33 شود
آن که گوش به نصیحت می دهد و می شنود و می پذیرد آن را. (ناظم الاطباء). نصیحت شنو. حرف گوش کن. سخن شنو: با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن. حافظ
آن که گوش به نصیحت می دهد و می شنود و می پذیرد آن را. (ناظم الاطباء). نصیحت شنو. حرف گوش کن. سخن شنو: با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن. حافظ
پندنامه. اندرزنامه. کتابی که در آن پند و موعظه و راهنمائی های زندگی باشد: این نصیحت نامه و این کتاب مبارک شریف را بر چهل و چهار باب نهادم. (منتخب قابوسنامه ص 6). نصیحت نامه ای همچون بهاری گل دل کاندر آنجا نیست خاری. ناصرخسرو
پندنامه. اندرزنامه. کتابی که در آن پند و موعظه و راهنمائی های زندگی باشد: این نصیحت نامه و این کتاب مبارک شریف را بر چهل و چهار باب نهادم. (منتخب قابوسنامه ص 6). نصیحت نامه ای همچون بهاری گل دل کاندر آنجا نیست خاری. ناصرخسرو