ابن محمد المهدی ابن ابی جعفر المنصور (متوفی به سال 236 هجری قمری) برادر هارون الرشید. در عهد خلافت امین امیر بصره بود. با مأمون بیعت کرد و در زمان متوکل درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 242 و الکامل ابن الاثیر ج 6 ص 131 و تاریخ اسلام ص 196 و تاریخ گزیده ص 323 شود نام پدر حسین حلاج صوفی مشهور است که خود حسین حلاج نیز به همین نام شهرت یافته است: اگر منصور می گفتی اناالحق روی او دیدی بماند شرمسار از وی ز بسطامی ز سنجانی. ؟ (از آنندراج). رجوع به آنندراج و غیاث و قاموس الاعلام ترکی و حسین حلاج و حلاج در همین لغت نامه شود ابن فلاح بن محمد بن سلیمان یمنی، مکنی به ابوالخیر و ملقب به تقی الدین (متوفی به سال 680 هجری قمری) نحوی است و مؤلفاتی دارد که از آن جمله است: ’الکافی’ و ’مغنی’ در نحو مشتمل بر چهار جلد. و رجوع به اعلام زرکلی و کشف الظنون و روضات الجنات ص 455 شود ابن القاضی ابی منصور محمد ابواحمد الازدی الهروی. قاضی هرات. فقیه و شاعر بود. شعر نیک می گفت و القادر بالله را مدح کرده است. به سال 440 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء طبع مارگلیوث ج 7 ص 189). رجوع به همین مأخذ شود ابونصر مشکان. رجوع به ابونصر مشکان در این لغت نامه و تاریخ ادبیات صفا ج 1 چ 2 ص 638 و الوافی بالوفیات صلاح الدین الصفدی و ابن الاثیر (حوادث سال 431) و تتمهالیتیمه شود صلاح الدین محمد. بیست و پنجمین از ممالیک بحری مصر است (از 762-764 هجری قمری). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود حسام الدین لاچین، دوازدهمین از ممالیک بحری مصر است (از 696-698 هجری قمری). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود ابن قراتگین، والی ری در زمان امیر نوح سامانی بود. (حبیب السیر چ قدیم تهران ج 1ص 326). رجوع به کامل ابن الاثیر ج 8 ص 181 و 194 شود نورالدین علی، سومین از ممالیک بحری مصری است (از 655-657 هجری قمری). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود سیف الدین ابوبکر، شانزدهمین از ممالیک بحری مصر است. (از 741-742). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود علاءالدین علی، بیست وهفتمین از ممالیک بحری مصر است. (از 778-783). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود سیف الدین قلاوون، هشتمین از ممالیک بحری مصر است (از 678-689). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود ابن نصر بن عبدالرحیم کاغذی، از مردم سمرقند و کاغذ منصوری منسوب بدوست. (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منصوری شود لقب امام قائم منتظر مهدی (ع). (منتهی الارب) (یادداشت مرحوم دهخدا)
ابن محمد المهدی ابن ابی جعفر المنصور (متوفی به سال 236 هجری قمری) برادر هارون الرشید. در عهد خلافت امین امیر بصره بود. با مأمون بیعت کرد و در زمان متوکل درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 242 و الکامل ابن الاثیر ج 6 ص 131 و تاریخ اسلام ص 196 و تاریخ گزیده ص 323 شود نام پدر حسین حلاج صوفی مشهور است که خود حسین حلاج نیز به همین نام شهرت یافته است: اگر منصور می گفتی اناالحق روی او دیدی بماند شرمسار از وی ز بسطامی ز سنجانی. ؟ (از آنندراج). رجوع به آنندراج و غیاث و قاموس الاعلام ترکی و حسین حلاج و حلاج در همین لغت نامه شود ابن فلاح بن محمد بن سلیمان یمنی، مکنی به ابوالخیر و ملقب به تقی الدین (متوفی به سال 680 هجری قمری) نحوی است و مؤلفاتی دارد که از آن جمله است: ’الکافی’ و ’مغنی’ در نحو مشتمل بر چهار جلد. و رجوع به اعلام زرکلی و کشف الظنون و روضات الجنات ص 455 شود ابن القاضی ابی منصور محمد ابواحمد الازدی الهروی. قاضی هرات. فقیه و شاعر بود. شعر نیک می گفت و القادر بالله را مدح کرده است. به سال 440 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء طبع مارگلیوث ج 7 ص 189). رجوع به همین مأخذ شود ابونصر مشکان. رجوع به ابونصر مشکان در این لغت نامه و تاریخ ادبیات صفا ج 1 چ 2 ص 638 و الوافی بالوفیات صلاح الدین الصفدی و ابن الاثیر (حوادث سال 431) و تتمهالیتیمه شود صلاح الدین محمد. بیست و پنجمین از ممالیک بحری مصر است (از 762-764 هجری قمری). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود حسام الدین لاچین، دوازدهمین از ممالیک بحری مصر است (از 696-698 هجری قمری). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود ابن قراتگین، والی ری در زمان امیر نوح سامانی بود. (حبیب السیر چ قدیم تهران ج 1ص 326). رجوع به کامل ابن الاثیر ج 8 ص 181 و 194 شود نورالدین علی، سومین از ممالیک بحری مصری است (از 655-657 هجری قمری). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود سیف الدین ابوبکر، شانزدهمین از ممالیک بحری مصر است. (از 741-742). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود علاءالدین علی، بیست وهفتمین از ممالیک بحری مصر است. (از 778-783). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود سیف الدین قلاوون، هشتمین از ممالیک بحری مصر است (از 678-689). (از طبقات سلاطین اسلام). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود ابن نصر بن عبدالرحیم کاغذی، از مردم سمرقند و کاغذ منصوری منسوب بدوست. (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منصوری شود لقب امام قائم منتظر مهدی (ع). (منتهی الارب) (یادداشت مرحوم دهخدا)
شهری است بزرگ به هندوستان، جای بازرگانان، و از آن کافور بسیار خیزد و بارگه دریاست. و ملک فنصور را سطوها خوانند و او را مملکتی جداست. و اندر ناحیت فنصور ده پادشاست همه از دست سطوها. و هدنجیره از این ناحیت است. (حدود العالم). نام این شهر بصورت قیصور نیز آمده است: به برت ماند کافور که در فنصور است به دلت ماند پولاد که در ایلاق است. رافعی
شهری است بزرگ به هندوستان، جای بازرگانان، و از آن کافور بسیار خیزد و بارگه دریاست. و ملک فنصور را سطوها خوانند و او را مملکتی جداست. و اندر ناحیت فنصور ده پادشاست همه از دست سطوها. و هدنجیره از این ناحیت است. (حدود العالم). نام این شهر بصورت قیصور نیز آمده است: به برت ماند کافور که در فنصور است به دلت ماند پولاد که در ایلاق است. رافعی
یاری یافته، پیروز، از نام های تازی بر مردان نصرت داده یاری کرده شده مظفر: (روز آدینه... با حشم منصور بحربگاه معرکه حاضرشویم) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 25)، نامی است از نامهای مردان
یاری یافته، پیروز، از نام های تازی بر مردان نصرت داده یاری کرده شده مظفر: (روز آدینه... با حشم منصور بحربگاه معرکه حاضرشویم) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 25)، نامی است از نامهای مردان
زمان روزگار دوره جمع اعصر عصور اعصار: عنصری از شاعران عصر غزنوی است. یا عصر آهن. قسمتی از دوره فلزات است که شامل زمان کنونی نیز می شود. این عصر از زمان پیدایش آهن که تقریبا یک هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح است شروع می شود و تا کنون ادامه دارد. یا عصر اتم. مقصود زمان کنونی است و شروعش از زمان استفاده از نیروی اتمی در صنایع اتمی در صنایع بشر است که تقریبا از سال 1945 میلادی شروع می شود. یا عصر حجر. قسمت اعظم دوران چهارم زمین شناسی متعلق باین عصر است که از طبقات فوقانی دوره اول دوران چهارم شروع و به ابتدای عصر فلزات ختم می شود. این عصر بدو دوره حجر قدیم (پارینه سنگی) و حجر قدیم (نو سنگی) تقسیم می شود. یا عصر حجر جدید. نو سنگی. یا عصر حجر قدیم. پارینه سنگی. یا عصر طلایی. دوره ای در تاریخ یک کشور که ادبیات علوم و صنایع و عوامل و صنایع و عوامل دیگر تمدن ترقی کامل کرده باشد مثل دوره پریکلس در یونان قدیم، هر یک از تقسیمات کوچکتر از دوران (عهد) در زمین شناسی که شامل چندین طبقه می باشد، و آن دارای آثار و بقایای گیاهی و جانوری مشخص است و اغلب رسوباتش در نقاط مختلف مشابهند دوره توضیح گاهی کلمه عصر را در برخی نوشته ها و کتب جهت تقسیمات کوچکتر از دوره حتی تقسیمات کوچکتر به کار برده اند و باین ترتیب برای کلمه عصر یک زمان مشخص زمین شناسی نمی توان قائل شد باین جهت می توانیم کلمه عصر را در زمین شناسی مرادف با تقسیمات مختلف ذکر کنیم از قبیل عصر حجر قدیم و یا عصر حجر جدید که هر دو تقسیماتی کوچکتر از عصر حجر هستند و یا عصر آهن و عصر مفرغ که هر دو تقسیماتی کوچکتر از دوره فلزات می باشند. یا عصر مفرغ. قسمت ابتدایی دوره فلزات است که از زمان پیدایش فلزات شروع و به دوره آهن ختم می شود. ابتدای این عصر قریب پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح است، آخر روز تا هنگام غروب پسین جمع اعصر عصور. یا عصر تنگ. عصر آن وقت که هوا تاریک شود، نمازی که در عصر خوانند صلوه عصر
زمان روزگار دوره جمع اعصر عصور اعصار: عنصری از شاعران عصر غزنوی است. یا عصر آهن. قسمتی از دوره فلزات است که شامل زمان کنونی نیز می شود. این عصر از زمان پیدایش آهن که تقریبا یک هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح است شروع می شود و تا کنون ادامه دارد. یا عصر اتم. مقصود زمان کنونی است و شروعش از زمان استفاده از نیروی اتمی در صنایع اتمی در صنایع بشر است که تقریبا از سال 1945 میلادی شروع می شود. یا عصر حجر. قسمت اعظم دوران چهارم زمین شناسی متعلق باین عصر است که از طبقات فوقانی دوره اول دوران چهارم شروع و به ابتدای عصر فلزات ختم می شود. این عصر بدو دوره حجر قدیم (پارینه سنگی) و حجر قدیم (نو سنگی) تقسیم می شود. یا عصر حجر جدید. نو سنگی. یا عصر حجر قدیم. پارینه سنگی. یا عصر طلایی. دوره ای در تاریخ یک کشور که ادبیات علوم و صنایع و عوامل و صنایع و عوامل دیگر تمدن ترقی کامل کرده باشد مثل دوره پریکلس در یونان قدیم، هر یک از تقسیمات کوچکتر از دوران (عهد) در زمین شناسی که شامل چندین طبقه می باشد، و آن دارای آثار و بقایای گیاهی و جانوری مشخص است و اغلب رسوباتش در نقاط مختلف مشابهند دوره توضیح گاهی کلمه عصر را در برخی نوشته ها و کتب جهت تقسیمات کوچکتر از دوره حتی تقسیمات کوچکتر به کار برده اند و باین ترتیب برای کلمه عصر یک زمان مشخص زمین شناسی نمی توان قائل شد باین جهت می توانیم کلمه عصر را در زمین شناسی مرادف با تقسیمات مختلف ذکر کنیم از قبیل عصر حجر قدیم و یا عصر حجر جدید که هر دو تقسیماتی کوچکتر از عصر حجر هستند و یا عصر آهن و عصر مفرغ که هر دو تقسیماتی کوچکتر از دوره فلزات می باشند. یا عصر مفرغ. قسمت ابتدایی دوره فلزات است که از زمان پیدایش فلزات شروع و به دوره آهن ختم می شود. ابتدای این عصر قریب پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح است، آخر روز تا هنگام غروب پسین جمع اعصر عصور. یا عصر تنگ. عصر آن وقت که هوا تاریک شود، نمازی که در عصر خوانند صلوه عصر