معنی تصور - فرهنگ فارسی عمید
معنی تصور
- تصور
- صورت کسی یا چیزی را در خیال خود مجسّم ساختن، گمان کردن، پنداشتن، انگاشتن
تصویر تصور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تصور
تصور
- تصور
- اندیشه، انگار، پندار، تخیل، تفکر، خیال، زعم، فکر، گمان، مخیله، وهم
متضاد: تصدیق، اندیشه کردن، اندیشیدن، انگاشتن
متضاد: تصدیق کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد