جدول جو
جدول جو

معنی نشینندگی - جستجوی لغت در جدول جو

نشینندگی(نِ نَنْ دَ / دِ)
نشیننده بودن. رجوع به نشیننده و نشسته شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ / فِ نَنْ دَ / دِ)
فشاندن. بخشیدن و نثار کردن:
کنون روز پیری بدانندگی
به رای و بگنج و فشانندگی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گُ نَنْدَ / دِ)
عمل گزیننده. عمل انتخاب کننده
لغت نامه دهخدا
(نِ سَ دَ / دِ)
کتابت. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوشتن. (آنندراج). تحریر. (ناظم الاطباء). ترسل. (یادداشت مؤلف) ، شغل نویسنده. عمل نویسنده. رجوع به نویسنده شود
لغت نامه دهخدا
(نِ نَنْ دَ / دِ)
اسم فاعل است از نشستن. آن که می نشیند. جالس. قاعد، نشسته. که نشسته است:
نشینندگان جمله برخاستند.
نظامی.
، مقیم. که در جائی اقامت کند و بسر برد: نشستنگهی ز آن طرف بازجست
که دارد نشیننده را تن درست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ نَنْ دَ /دِ)
تردی. قابلیت شکسته شدن داشتن. (یادداشت مؤلف) ، قابلیت شکستن و خرد کردن داشتن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکستن و شکننده شود
لغت نامه دهخدا
(نَنْ دَ / دِ)
حالت و چگونگی بیننده. نگرندگی. (ناظم الاطباء). دید. ابصار، بصیرت. (ناظم الاطباء). عاقبت اندیشی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَنْ دَ / دِ)
حالت و چگونگی چیننده. عمل چیننده. رجوع به چیننده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فشانندگی
تصویر فشانندگی
بخشیدن و نثار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینندگی
تصویر بینندگی
بینایی بیننده بودن، وقوف ادراک، عاقبت اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویسندگی
تصویر نویسندگی
کتابت
فرهنگ واژه فارسی سره
تردی، نازکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کتابت، منشیگری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
هشاشةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
Brittleness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
fragilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
kırılganlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
хрупкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
Zerbrechlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
نازک پن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
নাজুকতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
ความเปราะบาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
udhaifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
kruchość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
脆弱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
שבריריות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
깨지기 쉬움
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
नाजुकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
broosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
ламкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
fragilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
fragilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
fragilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شکنندگی
تصویر شکنندگی
脆さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی