معنی نشیننده نشیننده (نِ نَنْ دَ / دِ) اسم فاعل است از نشستن. آن که می نشیند. جالس. قاعد، نشسته. که نشسته است: نشینندگان جمله برخاستند. نظامی. ، مقیم. که در جائی اقامت کند و بسر برد: نشستنگهی ز آن طرف بازجست که دارد نشیننده را تن درست. نظامی لغت نامه دهخدا