- نشیم
- مخفف نشیمن، آشیانۀ مرغ،
برای مثال چنین گفت سیمرغ با پور سام / که ای دیده رنج نشیم و کنام (فردوسی - ۱/۱۷۱)
معنی نشیم - جستجوی لغت در جدول جو
- نشیم
- نشیمن، جا و مقام نشستن
- نشیم ((نِ))
- آشیانه مرغان، جای نشستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای نشستن، محل اقامت، خانه، آشیانه
چرم، پوست یا تسمه که از آن بند کارد و شمشیر درست کنند
چرم خام که از آن بند کارد و امثال آن سازند
جایگاه، قرارگاه، جای اقامت
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
باد ملایم، باد خنک، بوی خوش، نصرت نکیسا، نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی، باد بسیار آرام
خالدار
درشت، ستبر
تهم، مهمانان
پراکندگی، جدائی
نشستن، نشسته در جایی، پسوند متصل به واژه به معنای ساکن مثلاً دل نشین، بالانشین، کرایه نشین، در علم زیست شناسی پوست و گوشت درون مقعد، سوراخ مقعد، ته
شادمان، سرخوش، خوشحال
همدم، هم صحبت، همنشین
کسی که به خواب رفته، خوابیده، خفته
نعمت، مال، پر نعمت، از نام های بهشت
زمین پست و سرازیر، پست، پستی، سرازیری، پایین
شعری که در جمعیت یا انجمنی برای یکدیگر بخوانند، سرود، آواز
سبزی خشک
همنشین، همدم
خوابیده، جمع نایمین
دسته تره
باد نرم، دم باد، باد خوش، باد خنک
سروده سرواد، رشته مروارید، رده مخ (صف نخل)
سوراخ معقد، ته
خوشحال، سرخوش
آوای جوشش
این واژه در برهان و هفت قلزم و آنندراج پارسی دانسته شده و نشید آمده است آوای بلند، سرود ترانه بالا بردن صوت، شعری که برای یکدیگر خوانند، نظم و نثری که بدان ترنم کنند، سرود: میخواند نشید مهربانی بر شوق ستاره یمانی. (نظامی گنجینه گنجوی. ص 358) یا نشید عرب. از اقسام چهارده گانه اصناف تصانیف که بوسیله قدما در اشعار عرب انشاد شده است و آن چنان باشد که دو بیت عربی را به نثر نغمات ادا کرده اند و دو بیت دیگر را به نظم نغمات
پستی، فرود، ضدفراز، سرازیری