جدول جو
جدول جو

معنی نشاگر - جستجوی لغت در جدول جو

نشاگر
نشاکننده، کارگران نشاکننده شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نواگر
تصویر نواگر
نوازنده، ساززن، خواننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشادر
تصویر نشادر
جسمی جامد و بلوری، بی رنگ، بی بو، دارای طعم زننده، که از ترکیب جوهرنمک و آمونیاک به دست می آید و در آب مخصوصاً آب گرم حل می شود. در طب، صنعت، سفیدگری و لحیم کاری به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
کسی که در آب شنا می کند، کسی که شناوری بداند، آشنا به آب، آب ورز
فرهنگ فارسی عمید
(نَ گَ)
سازنده و گوینده. (جهانگیری) (رشیدی). خواننده و سازنده. (انجمن آرا) (برهان قاطع). نوازنده. (یادداشت مؤلف). مطرب و سازنده و مغنی و خواننده. (ناظم الاطباء) :
به باغ اندر ندیدند ایچ جانور
مگر بر شاخ مرغان نواگر.
فخرالدین اسعد.
نشسته گرد رامینش برابر
به پیش رام کوسان نواگر.
فخرالدین اسعد.
، آنکه نامه و کتابی را از آغاز تا انجام از حفظ دارد (؟). (ناظم الاطباء) ، آنکه کاری را بتمامه انجام می دهد (؟). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شِ گَ)
آشناگر. آشناور. شناور. شنوگر. آب ورز. سباح. آب باز. شناکننده. او که شنا کند. (یادداشت مؤلف). کسی که در آب شنا کند. آب آشنا.
- امثال:
آب نمی بیند اگرنه شناگر قابلی است.
، آنکه شغلش شنا کردن است. و آن غیر شناور است، چه شناور اوست که اکنون شنا میکند. (یادداشت مؤلف).
- جانوران شناگر، شناگران. راسته ای از جانوران پستاندار که با زندگی دریایی خو گرفته اند و ساختمان بدن آنها با زندگی در آب سازش یافته است. قطاسها. آب بازان. (فرهنگ فارسی معین) (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 214)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
شناور، آب باز، شنا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شگته نشادر نوشادر ملحی است جامد و متبلور و بی رنگ و بو که از ترکیب جوهر نمک اسید کلرید ریک) و آمونیاک بدست میاید و نام علمیش کلرور آمونیوم است. طعم نشادر زننده است و در آب گرم بخوبی حل میشود. در سفید گری و لحیم کاری مورد استعمال دارد و در صنایع مختلف و پزشکی نیز از آن استفاده میکنند: نشادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواگر
تصویر نواگر
سازنده، نوازنده، گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
((ش گَ))
کسی که در آب شنا کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشادر
تصویر نشادر
((نِ یا نُ دُ))
ترکیبی از جوهرنمک و آمونیاک، جامد و بلوری که از آن در صنعت برای سفیدکاری، لحیم کاری و... استفاده می شود، نوشادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نواگر
تصویر نواگر
((نَ گَ))
مطرب، آواز خوان، خواننده، ناله کننده، نالان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نماگر
تصویر نماگر
اکسپوزان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
السّبّاح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
Swimmer, Swimming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
nageur, nageant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
游泳者 , 游泳的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
泳者 , 泳ぐ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
пловец , плавающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
Schwimmer, schwimmend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
تیراک , تیرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
সাঁতারু , সাঁতার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
นักว่ายน้ำ , ว่ายน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
mwogeleaji, mrembo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
yüzücü, yüzme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
שַׂחְיָן , שׁוֹחֶה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
pływak, pływający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
수영선수 , 수영하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
perenang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
तैराक , तैरता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
zwemmer, zwemmend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
плавець , плаваючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
nadador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
nuotatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شناگر
تصویر شناگر
nadador
دیکشنری فارسی به پرتغالی