جدول جو
جدول جو

معنی نواگر

نواگر((نَ گَ))
مطرب، آواز خوان، خواننده، ناله کننده، نالان
تصویری از نواگر
تصویر نواگر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نواگر

نواگر

نواگر
سازنده و گوینده. (جهانگیری) (رشیدی). خواننده و سازنده. (انجمن آرا) (برهان قاطع). نوازنده. (یادداشت مؤلف). مطرب و سازنده و مغنی و خواننده. (ناظم الاطباء) :
به باغ اندر ندیدند ایچ جانْور
مگر بر شاخ مرغان نواگر.
فخرالدین اسعد.
نشسته گرد رامینش برابر
به پیش رام کوسان نواگر.
فخرالدین اسعد.
، آنکه نامه و کتابی را از آغاز تا انجام از حفظ دارد (؟). (ناظم الاطباء) ، آنکه کاری را بتمامه انجام می دهد (؟). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نوادر

نوادر
نادره ها، اشخاص نابغه، کنایه از اتفاقهای عجیب، کنایه از سخنان دلنشین، نادرها، جمعِ واژۀ نادره
نوادر کلام: کلمات نغز و فصیح
نوادر
فرهنگ فارسی عمید

نوایر

نوایر
جمع نایره (نائره) : آتشها: ونوایر حقد و کینه در سینه های ایشان منطفی گردد
فرهنگ لغت هوشیار